نقد کامل بازی black

در نمايشگاه E3 امسال در حالی که تمام رسانه های خبری شاهد جنگ بین کنسول های نسل بعد

 و شرکت های بازی سازی نیز مشغول ساخت  و توسعه بازی بر روی این کنسول ها بودند دیگر

 کسی آنچنان که باید و شاید به بازی های کنسول های فعلی اهمیت نمیداد و به غیر از چند بازی

 معروف که انتظار ها از این بازیها مثل Prince of Persia یا Evil  یا PES5  یا FIFA  God Father و چند

بازی دیگر خیلی زیاد است ، بازدید کنندگان توجهی آنچنان خاصی به ساير بازیها نمیکردند که این

مساله در بعضی از سایتهای رایانه ای هم بازتاب داشت که البته زیاد هم عجیب به نظر نمیرسید .

چون نسل بازیهای کامپيوتری در حال عوض شدن بود و مردم بیشتر تمایل داشتند تا از جزئیات و

بازیهای کنسول های نسل بعد سر در بیاورند و قدرت کنسول ها را با هم مقایسه کنند . ولی در این

میان و در بین همه ی بازیها یک استثنا وجود داشت که باز هم شاهکاری از کمپانی EA Games به

شمار می آمد و توانست بهترین عنوان بازی FPS در PS2  و Xbox را بدست آورد . بله درست متوجه

شدید یک بازی FPS آن هم برای کنسول به عنوان یکی از برترین های E3 امسال شناخته شد

در نمایشگاه امسال دموی کوتاهی از بازی و مرحله ای برای بازی قرار داشت و اینطور که نشان میداد بازی در مورد جنگ جهانی اتفاق خواهد افتاد و سبکی متفاوت چه از لحاظ گیم پلی و چه داستان در بازیهای  FPS کنسول به وجود آورده و میشود گفت دلیل اصلی انتخاب بازی هم به عنوان یکی از بهترین ها همین گیم پلی و کنترل بازی است که بی شک یکی از روانترین کنترل ها در بازیهای FPS کنسول است که خلاقیت EA Games را در ساخت این بازی نشان میدهد و با توجه به اینکه بازیهای FPS قبلی EA Games مانند Golden Eye چه از نظر کنترل و چه گیم پلی زیاد جالب نبودند نمایش این بازی در E3  توجه بسیاری را به خود جلب کرد و انتظار میرود که این بازی نیز به بازیهای جالب و محبوب در سبک خود تبدیل شود . چون معمولا در بازیهای FPS  چند فاکتور مهم هستند که در صورت عدم وجود این موارد بازی زیاد چنگی به دل نخواهد زد . اولین و مهمترین این موارد کنترل است که مشکل اصلی کسانی است که با کنسول بازی میکنند و از این مساله شکایت دارند که چرا هیچ گاه کنترل یک بازی FPS کنسول در حد بازی برای PC قرار نمیگیرد مانند سری بازیهای Medal of Honor  یا Call of duty  که همیشه نسخه ی PC  آنها از نسخه کنسول بهتر بوده ولی در مورد Black  این امر صادق نیست و این بازی از کنترل بیش از اندازه روان و نرمی برخوردار است . مورد بعدی درباره بازی های FPS  و مخصوصا بازیهایی که در رابطه با جنگ جهانی است به تکراری بودن داستان اصلی و توجه به جزئیات و حاشیه های جنگ و کلا در تمامی بازیهای این سبک داشتن داستانی با جزئیات بالا و پیچ و خم های کمتر است

بعد از مدتی بازی خسته کننده میشود . مورد بعدی در بازیهای FPS  توجه به گرافیک محیط و اشیا آن بازی است چون شما وقتی یک بازی سوم شخص را بازی میکنید اولین نکته ای که به چشم شما می آید گرافیک و طراحی شخصیت اول بازی است مثل بازیهایی همانند  Evil ، Max payne و Hitman  . با توجه به توضیحاتی که دادیم و دمویی که از بازی Black  مشاهده کردیم ظاهرا این بازی تمام نکات مثبت را داراست و به لحاظ یک بازی FPS جز بازیهای کامل به حساب می آید و با توجه به اینکه دیگر نسل بازی عوض شده و وارد نسل جدیدی از بازیهای کامپيوتری شده ایم به نظر می آید این بازی بتواند پایانی خوب را برای کنسول های فعلی رقم بزند . گرافيك بازي  Black فوق العاده عالي است  و كمتر در بازيهايي براي  PُُS2 شاهد آن بوده ايم . نورپردازي بازي موفق ترين قسمت بازي است و واقعا در بازيهاي  كنسول كمتر شاهد آن بوده ايم .  بازي از جهات بسياري از افكت هاي تصويري مانند F.E.A.R استفده مي كند  .  افكت هاي تصويري بازي بسيار عالي است  و در بسياري از قسمت ها شاهد آن هستيم  .  افكت هاي بازي شامل دود ها و مه ها و غبار ناشي از ويراني ها واقعا عالي است  كه احتمالا خودتان  نيز بايد با ديدن تصاوير اين بازي  به اين مورد پي برده ايد . كنترل بازي واقعا نرم و روان است و با شلوغ شدن آبجكت ها نيز از سرعت تصوير كاسته نمي شود و براي كنترل هيچ مشكلي پيش نخواهد آمد . نورپردازي بازي بشدت كيفيت بالايي را دنبال مي كند و  بازي از يك فيلتر سفيد كننده تقريبا كرم براي به تصوير كشيدن بازي استفاده مي كند .  محيط بازي بسيار عالي است و جزئيات بسيار زيادي در ساخت بازي بكار رفته است .

منبع:نقد بازی ها-کد تقلب-کنسولها

پیش نمایش بازی Unreal Tournament 3

این بازی در سبک Shooter توسط شرکت Epic Games (سازنده بازی Gears of wars) در دست ساخت هست و ناشر این بازی شرکت پرکار در نسل جدید یعنی Midway هست. تاریخ انتشار این بازی هم پاییز سال 2007 برای PS3 و PC اعلام شده و تاریخ دقیق انتشار بازی برای X360 هنوز اعلام نشده است.

این بازی به هیچ وجه یک بازی آرام نیست و Jeff Morris تولید کننده بازی در این باره گفته است: شما وقتی در میدان جنگ قرار می گیرید و افرادتان را می بینید که با دشمنان در حال dogfighting (کتک کاری به صورت وحشیانه) هستند و جلوی شما از این طرف به اون طرف در حال دویدن هستند هیچ وقتی برای ایستادن و تماشای آنها ندارید. همچنین نکته کلیدی در قسمت تاکتیک های نظامی دوباره زنده کردن یارهای کشته شده است که با این کار می توان قوای نظامی خود را افزایش داد. این کار فقط توسط بعضی از نیروها و به صورت محدود قابل انجام است

این بازی در سبک Shooter توسط شرکت Epic Games (سازنده بازی Gears of wars) در دست ساخت هست و ناشر این بازی شرکت پرکار در نسل جدید یعنی Midway هست. تاریخ انتشار این بازی هم پاییز سال 2007 برای PS3 و PC اعلام شده و تاریخ دقیق انتشار بازی برای X360 هنوز اعلام نشده است.

این بازی به هیچ وجه یک بازی آرام نیست و Jeff Morris تولید کننده بازی در این باره گفته است: شما وقتی در میدان جنگ قرار می گیرید و افرادتان را می بینید که با دشمنان در حال dogfighting (کتک کاری به صورت وحشیانه) هستند و جلوی شما از این طرف به اون طرف در حال دویدن هستند هیچ وقتی برای ایستادن و تماشای آنها ندارید. همچنین نکته کلیدی در قسمت تاکتیک های نظامی دوباره زنده کردن یارهای کشته شده است که با این کار می توان قوای نظامی خود را افزایش داد. این کار فقط توسط بعضی از نیروها و به صورت محدود قابل انجام است

داستان کلی بازی در بخش Single Player آن به این گونه است که دولت زمین با مردم زمین غیر صمیمی شده و به امور زمین رسیدگی نمیکنند در همین بین کنترل زمین به دست سه غول شیطانی می افتد که سعی در نابودی زمین دارند. شما میتوانید در این بازی با طرح نقشه های جالب مراحل بازی را طی کنید برای مثال یک چیز با ارزش را از پایگاه دشمن بدزدید یا با توپ های بزرگ به یک منطقه که برای دشمنان با ارزش بوده شلیک کنید و آن منطقه را با خاک یکسان کنید. Epic همچنین در این بازی وسایل نقلیه ای قرار داده که یکی از جالب ترین آنها یک بورد است که توانایی پرواز دارد و وقتی شما بر روی این برد قرار می گیرید بازی از حالت اول شخص خارج شده و به حالت سوم شخص در می آید و شما توانایی همه کاری با این برد را دارید حتی می توان در قسمت Multi Player بازی دو نفر بر روی این برد قرار بگیرند و یکی برد را هدایت کند و دیگری به دشمنان شلیک کند البته دشمنان هم خیلی باهوش هستند و می توانند با پنهان شدن کنار مسیری که شما از آن عبور میکنید به صورت ناگهانی بر روی شما پریده و شما را از برد به زمین پرت کنند. شما همچنین می توانید از این برد ها صرف نظر کرده و از پایگاه خود تقاضای خودروهای جنگی با اسلحه های بزرگ بر روی انها کنید که در اسرع وقت توسط یکی از افرادتان به شما تحویل داده می شود.

از Jeff Morris درباره شخصیت بازی و همراهانش سوال شد و او در جواب گفت: در جوخه شما یک راهزن همراه با یک ماسک به صورتش و یک شخص که موهای خود را بافته و بدنش پر از خالکوبی است (همان کسی که در E3 2005 نمایش داده شد) تیم شما را تشکیل می دهند و یک کاراکتر کلیدی از سری های UT به اسم Necris villain Loque در این بازی حضور دارد .

در این بازی یک اسلحه بسیار جالب وجود دارد که در واقع یک اسلحه بیو لوژیکی هست و تیرهایش از نیش حشرات درست شده و شما با آن می توانید دشمنان را بر دیوار یا سقف میخ کنید. دیگر اسلحه جالب بازی Rocket Launcher هست که توانایی پرتاب نارنجک را دارد همچنین می تواند سه تیر به صورت همزمان شلیک کند. همچنین Jeff Morris اظهار داشته که این بازی از UT2004 بسیار عظیم تر است و مپ های بازی چندین برابر UT2004 جزییات و وسعت دارند و اسلحه ها در این بازی با بیشترین تعداد چند ضلعی طراحی شده اند.

در این بازی ماشین هایی وجود دارد که با آنها می توان هم به زیر آب رفت و هم پرید که خیلی جالب به نظر می رسد. همچنین ماشین ها در این بازی دارای مودهای گوناگون هستند و قابلیت ارتقا دارند. Steve Polge سرپرست طراحان بازی در اینباره می گوید: تانک های واقعی توانایی خم شدن و تا شدن را ندارند ولی در این بازی تانک ها این توانایی را دارند. یکی از جالبترین تانک های این بازی تانکی است که قابلیت حمل پنج نفر را دارد بدین صورت که یک نفر راننده و دو نفر تیر انداز و دو نفر بعدی به عنوان مسافر که می توانند هر لحظه از تانک خارج شده و شروع به شلیک به دشمنان کنند.
گفته شده است که اگر برای اولین بار تغییر شکل تانک ها را ببینید چشمانتان پهن شده و نفس کشیدن از یادتون میرود به گونه ای که تا خودتان بازی را انجام ندهید و با روبات های دشمن مبارزه نکنید نمیفهمید که چقدر ترسناک و قوی هستند. در این بازی 6 تیم و 24 شخصیت وجود دارند. که با هم تفاوت دارند ولی در کل بین 6 تیم یک توازن برقرار است.

چندین سوال از Chris Wells ، طراح کاراکتر های این بازی:
+ چه تفاوتی بین کاراکترهای بازی وجود دارد؟
Chris Wells: کاراکترها در UT3 دارای استیل و جزییات متفاوتی هستند ولی در کل تیم Necris ها از اسلحه های نانو و از زره های سنگین استفاده میکنند ولی Krall ها از زره ای موقت و سبک و بند تفنگشان از چرم است و مطمئن باشید هر سلیقه ای را راضی می کند. همچنین او گفت در UT3 شما توانایی ساختن شخصیت و طراحی لباس و تغییر زره و اسلحه و کلاه و.... را نیز دارید.

+ چه عواملی در طراحی کاراکترها نقش داشته اند؟
Chris Wells: او می گوید ما همه جوانب را در نظر گرفتیم برای مثال برای طراحی کاراکتر Akasha که یک دختر اهل افریقای شمالی و حوضه دریای مدیترانه هست ، ما روی صورت اون از هنا استفاده کردیم و روی زره او زیور الات قرار دادیم.

+ نظرتون درباره Unreal Engine 3.0 چیست؟ آیا کار با آن راحت هست؟ طراحی کاراکتر با اون چگونه است؟
Chris Wells: خوب در اینکه این یک موتور فوق العاده است شک نکنید ولی طراحی شخصیت با اون کار هر کسی نیست چون باید دارای تخیل عالی ای باشید تا بتوانید کاراکترهای فوق العاده ای را طراحی کنید و من هم از کار با اون راضی هستم.

+ آیا سبک سریع بازی نیازی به این همه جزییاتی که برای بازی طراحی شده دارد؟ آیا بازیکنان حاضر هستند که بازی را متوقف کنند و به تماشای جزییات بازی بپردازند؟
Chris Wells: خوب در جواب شما باید بگم که ما بازی رو طوری طراحی کردیم که در عین سریع بودن جزییات هم به چشم گیمر بیاید و مطمئن باشید هر کس بازی را انجام بدهد اول از همه درباره جزییات به کار رفته در مراحل بازی صحبت می کند.

+ چند کاراکتر در زمان عرضه بازی وجود دارند؟
Chris Wells: بین 18 تا 20 تا در 6 تیم مختلف ولی اندکی بعد از عرضه بازی چند کاراکتر دیگه به بازی اضافه شده و کاراکترها به عدد 24 می رسند.

+ دوست داشتید کدام شخصیت بازی های ویدیویی را شما طراحی میکردید؟
Chris Wells: واقعیتش این است که من واقعا سری Final Fantasy و همه کاراکتر های اون رو دوست دارم.

و اکنون مصاحبه ای با Mark Rein از شرکت Epic Games:
+ آیا ما امسال بازی UT3 را بر روی Xbox360 میبینیم یا اصلا مود جدیدی برای این نسخه طراحی می شود؟
Mark Rein: در جواب به سوال اولتون نه خیر نسخه Xbox360 امسال عرضه نمی شود وبه احتمال زیاد در نیمه دوم سال آینده عرضه می شود و ما اکنون تمام توان خود را برای نسخه PS3 و PC به کار بسته ایم. همچنین مايکروسافت یک برنامه فشرده برای بازی هایی که کریسمس امسال عرضه می شوند دارد به همین دلیل و دلیل دیگر Halo 3 ما امسال این بازی را منتشر نمی کنیم. در مورد مودهای جدید برای X360 باید عرض کنم خود بازی این امکانات رو ندارد و به احتمال زیاد به صورت Content های قابل دانلود در Live قرار میگیرد.

+امتیاز استفاده از موس و کیبورد در Ps3 به چه منظور است؟
Mark Rein: من هیچ نظری در این باره ندارم. سونی نا دانسته یا دانسته به ما گفت که این قابلیت را در این بازی قرار دهید و ما هم از روی صداقت و وفاداری این کار را کردیم.

+ برگردیم به این که چرا GOW برای vista طراحی شد؟ آیا شما میتوانید بر روی Vista بازی کنید؟
Mark Rein: من بازی UT را بر روی لپ تاپم با Vista بازی میکنم و لپ تاپ من به پرواز در می آید. هنوز خیلی زیاد است که برای سیستم عامل جدید ماکروسافت بازی عرضه شود و به درایو های جدید نیاز است تا بتوان بازی های جالبی بر روی آن عرضه کرد. اگر شما از قدرت و توانایی های DirectX 10 به طور کامل استفاده کنید تعداد انگشت شماری می توانند آن بازی را اجرا کنند. من تصمیم دارم بعد از دو سال آینده بازی ای بسازم که بر روی بهترین PC ها با DX9 اجرا نشود و فقط با DX10 قابل اجرا باشد. او همچنین افزود که بازی سازی برای PS3 و X360 به مراتب راحت تر از بازی سازی بر روی PC است زیرا وقتی برای PS3 یا X360 بازی میسازید مطمئن هستید که همه کنسول ها دارای یک قدرت هستند و برای مثال یک PS3 از PS3 دیگر قوی تر یا ضعیف تر نیست ولی در Pc موضوع کاملا فرق میکند و ممکن است یک شخص یک کامپیوتر high-end داشته و هر بازی ای را به راحتی انجام دهد ولی قشر وسیع گیمرها یک همچین کامپیوتری ندارند و ما مجبور هستیم بازی هایی بسازیم که بر روی کامپیوتر های متوسط هم به خوبی اجرا شود و این بزرگترین مشکل ما در رابطه با ساختن بازی برای PC است

نقد کامل بازی Doom 3 Resurrection of Evil

TinyPic image

doom3 مدت ها بعد از دو نسخه قبلی خود آمد. بیشترین چیزی که در این بازی جلب توجه می کرد گرافیک آن بود که توجه همگان را جلب کرد. در این بین هنوز 8 ماه از انتشار این نسخه نگذشته بود که شرکت Nerve Software نسخه اضافه شونده ای از این بازی را برای کامپیوتر منتشر کرد. این بسته الحاقی در واقع ادامه ای است بر نسخه اصلی Doom3 که می تواند شما را مجبور کند دوباره به پای این بازی جذاب بنشینید.

گرافیک بازی هنوز هم به عنوان بهترین قسمت آن به حساب می آید.

در  Resurrection of Evil دو سال از آن واقعه جهنمی  که مشکلات بسیاری  را پیش آورد می گذرد. با وجود مشکلات بسیار شما باید دست به کار شوید و شیاطین را نابود کنید. همانطور که می توان حدس زد به دلیل این که Resurrection of Evil بیشتر از یک اضافه شونده نیست، روند بازی با نسخه اصلی آن چندان تفاوتی نکرده است. برای مثال مانند قبل اطراف به قدری تاریک است که مجبورید از چراغ قوه خود برای دیدن اطراف، گوشه ها و شکاف ها استفاده کنید و دشمنان را پیدا کنید. در این بین دشمنان نیز در تاریکی های اطراف کمین می کنند و منتظر فرصتی خوب می ایستند. داستان نیز در بازی نقش چندانی ندارد و مانند تمام نسخه های دیگر فقط باید نابود کنید و به جلو بروید.

به طور کلی می توان گفت که Resurrection of Evil آمده است تا اشکالات نسخه اصلی Doom3 را رفع کند تا بازیکنان بتوانند از آن لذت بیشتری ببرند. مراحل ابتدای بازی در اطراف یک مکان حفاری باستانی می گذرد که در آخر نسخه اصلی نگاه اجمالی به آن شد. کاملا مشخص است که در این نسخه سعی شده است که تنوع بیشتری در مراحل وجود داشته باشد.

هم اکنون شما در طول بازی در طول دو یا سه ساعت یک اسلحه شکاری دوسر را پیدا خواهید کرد که در یک زمان فقط می تواند یک گلوله را حمل کند ولی در عوض با یک شلیک می تواند سوراخ بزرگی در تمام اشیا ایجاد کند. اسلحه ربایشی هم در بازی وجود دارد که می تواند در طول بازی شودمند باشد. با این اسلحه می توانید جلوی حملات دشمن را بگیرید و همچنین به دنبال تجهیزات در محیط اطراف بگردید (داخل بشکه ها و ...) .

 

محیط های تاریک، موجودات مخوف و تمام نکات دیگر Doom 3، در این نسخه نیز دیده می شوند.

در همان اواسط بازی متوجه می شوید که Doom 3: Resurrection of Evil چندان از واقعیت پیروی نمی کند و بیشتر بر پایه قدرت های خیالی شکل گرفته است. شما در طول بازی می توانید از قدرت های گوناگونی استفاده کنید که شاید حالتی تکراری داشته باشند. برای مثال برای لحظاتی می توانید زمان را آهسته کنید یا با یک ضربه دشمنان را از پا در آورید. در اواخر بازی نیز قدرتی به شما داده می شود که شما را فنا ناپذیر و صد البته شبیه یک ماشین کشتار می کند. باید سعی کنید از قدرت های جهنمی خود به درستی استفاده کنید، مثلا مواقعی که مانند نسخه اصلی Doom3 ناگهان سیل دشمنان به سوی شما می آیند و دیگر اسلحه های معمولی چندان کاربردی ندارند. در Resurrection of Evil دشمنان بیشتری از جهنم به سوی شما فراخوانده شده اند و با دشمنان بیشتری روبرو هستید. همچنین شاهد غول هایی قوی تر خواهید بود که به کسی امان نمی دهند. به جز موارد ذکر شده حالت چند نفره بازی نیز بهبود بخشیده شده است.

همانطور که معلوم است گرافیک بازی هنوز مانند قبل خود بی عیب و نقص است و در کل تغییر چندانی نکرده است. صدا ها نیز مانند گرافیک وضعیت قبلی خود را حفظ کرده اند و هنوز همان کیفیتخود را حفظ کرده است. Doom 3: Resurrection of Evil بازی ای است که شما می توانید آن را در زمانی بین 5 تا 10 ساعت تمام کنید. در این نسخه بازی عمیق تر از قبل خود شده و جذاب تر است

منبع:نقد بازی ها-کد تقلب-کنسولها

نقد کامل بازی Cell Factor:Revolution فیزیک محض

امروز میخوام بازی سل فکتور رو براتون نقد کنم

بالاخره بعد از مدت ها بازی Cell Factor:Revolution عرضه شد و ماهم اونو نصب کردیم.این بازی که از مدت ها قبل تبلیغات زیادی براش شده بود در ابتدا دموی تکنیکیی بود برای نشون دادن قدرت پردازش فیزیکیه کارت های فیزیک AGEIA که بعد از استقبال فراوان از دموی مربوطه شرکت IMMERSION تصمیم به ساخت یک بازی کامل بر اساس اون کرد که نتیجه اس همین بازی CF:R هستش.این بازی هم مثل TD:U یک بازی ONLINE و تحت شبکه هستش که مراحل تکنفره ای هم به منظور اشنایی بازی باز با سیستم گیم پلی در خود داره.یعنی بازی دارای یکسری مود مثل مود های بازی کانتر استرایک(CZ) و یکسری مپ مختلف هستش و  داستانی در CF:R وجود نداره

شما در ابتدای هر مرحله یکی از مود ها و سپس یکی از نقشه های بازی رو انتخاب کرده و بعد از لودینگ فوقالعاده طولانی بازی با انتخاب یکی از سه شخصیت BISHOP(که از هیچ سلاحی در مبارزات استفاده نمیکنه و تکیه بر قدرت های فوق العادهه فیزیکیش داره و میتونه همه چیز رو با قدرت هاش درب و داغون کنه) و GURDIAN(که بهره زیادی از قدرت های فیزیکی نبرده و تمایل شدیدی به استفاده از سلاحهای سنگین اونهم دوتاییش رو داره و البته میتونه از مشت قدرتمندش برای پرتاب اشیا و یا از پرش های فوق بلند و کوبیدن پاهاش بر روی زمین برای ایجاد موجی سهمگین که همه چیز رو به اطراف پرت میکنه استفاده کنه) و BLACK OPS (که چیزی مابین گاردین و بیشاپ هستش و انتخاب مناسبی برای تازه واردانه) وارد بازی میشید.تنها فرق بخش تک نفره  با مولتی پلیر در هدایت NPC ها(کارکتر های غیر قابل بازی) توسط هوش مصنوعی هستش.برای همین بازی بعد از مدتی کوتاه در بخش تکنفره اسیر تکرار میشه و شدیدا خسته کننده میشه(مگر برای تمرین بخش چند نفره). نکاتی که باعث تشویق من به ادامه بازی میشن اول فیزیک مافوق تصور بازیه که هر بازی بازی رو اهم از اماتور و یا حرفه ای حیرت زده میکنه.محیط بازی میشه گفت ۱۰۰٪ تخریب پذیره و همه ابجکت ها که تعدادشون در هر مپ ممکن به چند هزار تا هم برسه!!!نسبت به انفجار,شلیک و توانایی های فیزیکی کاراکتر ها عکس العمل نشون میدن اونهم به طبیعی ترین شکل ممکن!!!!!برای استفاده از نهایت قدرت فیزیک بازی نیاز به یک کارت فیزیک AGEIA خواهید داشت وگرنه بار سنگین پردازش فیزیک(هر چند که در صورت نبود کارت فیزیک از موتور بازی از این باز کم میکنه) به عهده CPU گذاشته میشه که طبیعتا به هیچ وجه کیفیت حالت استفاده از کارت فیزیک رو نداره.در ضمن با توجه به گرافیک فوق العاده CF:R این نبود کارت فیزیک بر روی سیستم باعث افت شدید سرعت فریم میشه(لا اقل بر روی سیستم من که اینطور بود.به طوری که مجبور به کم کردن از حجم گرافیک بازی شدم).گرافیک بازی بعد از فیزیک به یاد ماندنی و فوقالعاده بهترین بخش CF:R هستش.موتور بازی که REALITY ENGINE نام داره از جمله قویترین موتورهای ساخت بازی بر اساس DirectX9.0C هستش.گرافیک در CF:R  بیداد میکنه!!!

استفاده از تکنیک های کاملا به روز در موتور CF:R باعث زیبایی زائدالوصف اون شدند.تکنیک هایی مثل HDR بینقص,PER-PIXEL MOTION BLUR فوقالعاده,VOLUMETRIC LICHTING و نورپردازی و سایه زنی های کاملا پویا به همراه چرخه کامل شب و روز همهگی باعث شدند این بازی از نظر گرافیک حتی از موتور قدرتمند و معروف شرکت EPIC یعنی UE3.0  (موتور بازی فوق زیبای GEARS OF WAR)هم بالاتر قرار بگیره!?!!و به معنای واقعی یک بازی نسل بعد به حساب بیاد.(البته از لحاظ طراحی مراحل و گرافیک هنری CF:R به هیچ وجه به GOW نمیرسه و از لحاظ برتری تکنیکی هم فقط تا قبل از اومدنه بازی پر سرصدای شرکت CRYTEK یعنی CRYSIS میتونه بهترین باشه)با این حال بازی بر روی سیستم من واقعا دچار مشکل بود و سرعت فریم در اکثر موارد از ۲۰-۲۵ بالاتر نمیومد تا اینکه مجبور شدم قید HDR رو بزنم و تازه از دقت بافت ها و گرافیک کلی هم کم کنم.دلیل این امر هم نداشتن کارت فیزیک بر روی سیستم منه.چون CPU من از پس انجام همزمان پردازش فیزیک و اجرای روون بازی بر نیومد وگرنه رم و کارت گرافیکی من مشکلی در اجرای بازی نداشتند.پس اگر شما هم مثل من شیفته مشاهده فیزیک قدرتمند بازی هستید پیشنهاد میکنم قبل از هر کاری (اگر سیستمی قوی برای اجرای بازی در اختیار دارید) اقدام به خرید یک کارت فیزیک بکنید و توجهی به مسئله موفقیت یا عدم موفقیت این کارت ها نداشته باشید. در اخر اگر توان سخت افزاری اجرای CF:R رو ندارید زیاد ناراحت نباشید چون چیز خاصی رو بغیر از فیزیک و گرافیک زیبا از دست نمیدید.زیرا این بازی نه گیم پلی مناسبی برای بازی تکنفره ارائه میکنه و نه داستانی رو.منهم اگر علاقه ام به مشاهده تکنیک های جدید در ساخت بازی ها نبود این بازی رو  تا الان دیگه رها کرده بودم.خلاصه با مشاهده فیزیک CF:R دریافتم که شاید زمان استفاده سخت افزاری برای پردازش فیزیک فرا رسیده باشه.هرچند به شخصه خواهانه استفاده از ابتکار شرکت NVIDIA در همراه کردن کارت 8800 با سیستم پردازش فیزیک هستم.اما لاجرم فعلا مجاب به خرید یک کارت فیزیک AGEIA هستم تا ببینیم بزرگان سخت افزار چه خوابی برای ما بازیبازان بیچاره دیده اند...

منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

نقد کامل بازی LOST PLANET عنوان زیبای کپکام و اینافونه

LOST PLANET

بالا خره capcom عنوان زیبای دیگری بعد از کنسول ها برای PC عرضه کرد.این بازی زیبا lost planet نام داره که بصورت انحصاری برای XBOX 360 مایکروسافت و توسط شینجی اینافونه ساخته و منتشر شده بود و حالا چند وقتی هست که برای PC منتشر شده.

LOST PLANET

LOST PLANET

بالا خره capcom عنوان زیبای دیگری بعد از کنسول ها برای PC عرضه کرد.این بازی زیبا lost planet نام داره که بصورت انحصاری برای XBOX 360 مایکروسافت و توسط شینجی اینافونه ساخته و منتشر شده بود و حالا چند وقتی هست که برای PC منتشر شده.اینافونه دو بازی رو برای 360 ساخته که اولیش dead rising نام داره که بازی اکشن بزن و بکوب ولی بسیار زیبایی با موضوع معروف کپکام یعنی زامبی ها ولی بصورتی نسبتا طنز هستش!!! و تا کنون بصورت انحصاری مونده.البته با توجه به نوع گیم پلی اون بازی امری طبیعیه.اما دومین بازی یعنی همین بازی مورد بحث ماست.این عنوان هم به مانند dead rising  از موتور اختصاصی کپکام که بر مبنای رندر وار(اینو مطمئن نیستم) گسترش یافته ساخته شده و بازم به مانند اون بازی گرافیک بسیار خیره کننده ای داره که بهش میپردازیم.

LOST PLANET

ابتدا مبحث داستان مطرح میشه.LP با دمویی زیبا که مثل بقیه دمو ها بصورت همزمان و با گرافیک خود بازی رندر میشه شروع میشه که بصورت اجمالی به معرفی کلیت دنیای بازی میپردازه اما ناگهان قهرمان داستان ما که VAYNE نام داره درمیانه دمو وارد کارزار میشه وبا یکی از روبات های پیشرفته بازی که VITAL SUITE یا به اختصار VS نامیده میشن جان سربازی رو نجات میده.در انتهای دمو و بعد از ازبین بردن تعدادی از موجودات بازی که آکرید نام دارند با وین و پدرش و گروه سربازان با بزرگترین آکرید و غول اخر بازی به اسم Green Eye روبرو میشن که در این درگیری همه کشته میشن و پدر وین هم درهنگام نجات جان وین کشته میشه.داستان بازی بصورت کلی درمورد سیاره یخ زده ای هستش که انسان ها به اون راه پیدا کردند.دمای این سیاره بقدری پایین هستش که بعد از مدت کوتاهی باعث مرگ انسان ها میشه اما انسان ها با کشف دلیل زنده ماندن آکرید ها یعنی ماده زرد رنگی که در نقاط مختلفی از بدنشون قرار داره و thermal energy نامیده میشه اقدام به استخراج این ماده از بدن اکرید ها میکنند.برای این عمل هم راهی نیست جز کشتن اکرید ها.وین هم بعد از اون حادثه درحالی که رو بمرگ در vs خودش گیر افتاده توسط عده ای از دزدان برفی خوب نجات پیدا میکنه.در حالی که بغیر از مرگ پدرش بدست green eye چیز دیگه ای رو بیاد نمیاره.از اینجا به بعد کنترل وین بدست شما سپرده میشه تا داستان بازی پی ببرید.در کل داستان بازی خوب هستش خصوصا در ابتدا که بسیار درگیر کننده بنظر میرسه اما از اواسط بازی به بعد وارد موضوعاتی میشه که بیجهت داستان رو میپیچونن!! اما اگر از این نکته صرفنظر کنیم LP داستان گیرایی داره.

بیشک گیم پلی LP جزوء نکات برجستش محسوب میشه.در همون ابتدای بازی با کلیدی ترین عنصر گیم پلی یعنی ترمال انرژی که نشانگرش بصورت مداوم در حال کم شدنه مواجه میشید.برای بدست اوردن این فاکتور مجبور به از بین بردن اکرید ها هستید تا ماده زرد رنگی رو که از کشتنشون به جا میمونه رو استفاده کنید.در صورت صفر شدنه درجه ترمال انرژی خط سلامتی شما به ارامی شروع به کم شدن میکنه ولی در صورتی که ترمال انرژی در حد مطلوبی باشد و در صورتی که ضربه ای از دشمنان بازی با مصرف بیشتر این فاکتور میزان سلامتی شما باز میگرده.این موضوع باعث بوجود اومدن محدودیت در گشت و گذار در محیط بازی شده ولی از اون طرف ریتم بازی رو بسیار سریع و نفس گیر کرده.دشمنان شمارو دزدان برفی بد و آکرید تشکیل میدن.تنوع این موجودات در بازی قابل ستایشه بطوری که از موجودات پرنده کوچک تا غول های چند ده متری رو شامل میشوند!!!سیستم مبارزات بازی هم بسیار خوب طراحی شده هرچند مشکل کندی حرکت نشانگیر هدف و عدم تسلط کافی بر روی اون طوری که دیدن زیر پا یا بالای سر  رو غیر ممکن میکنه قطعا بزرگترین ضعف این بخش هستند.ولی خود گیم پلی خصوصا در ابتدا بسیار زیباست.مخصوصا استفاده از طناب شلیک شونده برای پرش های بلند که اون هم علی رقم داشتن برخی از مشکلت بسیار جالبه.بزرگترین نقطه قوت این بخش مبارزه با غول ها یا همون باس فایت ها هستند.این مبارزات بسیار عالی طراحی شدن و خصوصا برای اونهایی که موقع بازی کردنه بازی فوق زیبای سایه کلوسوس ارزوی داشتن اسلحه میکردن بسیار جذاب خواهد بود!!!تنوع اسلحه ها خوب هستش اما جالب ترین و کارامد ترین اسلحه های بازی همانا VS ها هتند که در خیلی از اوقات خصوصا در باس فایت ها قابل هدایت هستند.این روبات های زیبا امکانات بسیار بدرد بخوری دارند.مثلا بعضی قابلیت پرش های بلند دارند و بعضی بصورت جت اسکی در میان و بعضی برای مدتی میتونن پرواز کنن و غیره.. ضمنا تغریبا همه این روبوت های هدایت شونده توانایی حمل دو سلاح سنگین رو دارند.هوش مصنوعیه دشمنان اکثرا در سطح پایینی هستش خصوصا دزدان برفی که ازشون انتظار هوش انسانی میره اما باس ها هوش مصنوعیه بهتری دارند.در کل گیم پلی بازی بسیار خوبه خصوصا برای طرفداران اکشن محض.میرسیم به ستاره تابناک LP یعنی گرافیک و صدا.صدا گزاری  طبق معمول کارهای کپکام بسیار عالی هستش.اونهایی که RESIDENT EVIL و یا همین DEAD RISING رو دیدن حرف منو تایید میکنن.صدای برخورد گلوله با ابجکت های مختلف و صداهای محیطی و غیره به بهترین نحو ممکن شبیه سازی شده اند.دوبله بازی هم بسیار عالی انجام شده و احساس خوبی رو منتقل میکنه

LOST PLANET

گرافیک بازی هم مثل DEAD RISING خیره کنندست.با وجود اینکه تعداد ابجکت ها و NPC ها(کاراکتر های غیر قابل بازی از دوست یا دشمن) به تندازه DR نیست ولی از لحاظ جلوه های دیگه خصوصا شبیه سازی برف بسیار زیبا کار شده.البته تعداد NPC های این بازی هم به هیچ وجه کم نیست و بعضا کثرتشون باعث افت فریم میشه!!!بافت ها بسیار دقیق طراحی شده ودارایکیفیت فوقالعاده ای هستند.افکت های سنگینی مثل موشن بلور عالی و HDR و سلف شادویینگ هم در LP با دقت بکار رفته اند.

LOST PLANET

LOST PLANET

تا اونجایی که من دیدم باید قید ANTI ALIASING رو زد ولی به نظر من HDR ارزشش خیلی بیشتر از این حرف هاست خصوصا در بازتاب نور از سطوح که با تکنیک های قدیمی تر قابل مقایسه نیست!زیباترین بخش گرافیک هم بیشک جلوه ذرات و انفجار های فوق تصور اونه.خصوصا انفجارها که بعضا خیره کننده هستند!!!با تمام این اوصاف باید بگم که همه این تعاریف بر اساس تجربه من از گرافیک بازی روی Directx9.0c بود و شما خودتون زیبایی اجرای این گرافیک روی DX10 رو تصور کنید.بله LP از DIRECTX 10 هم پشتیبانی میکنه و در صورت داشتن سیستمی قدرتمند و کارت گرافیکی سری 8 از NVIDIA یا سری X2XXX از ATI میتونید از گرافیک نسل بعد تره LP لذت ببرید.البته باید اعتارف کرد که گرافیک LP به عناوین فوق بزرگی چون بازیه منتشر نشده و غول گرافیکیه نسل بعد(رجوع شود به مقاله ای با همین نام در همین وبلاگ) یعنی CRYSIS و بازی فوق العاده EPIC GAME یعنی GEARS OF WAR که اونهم برای 360 منتشر شده و بزودی برای PC هم منتشر خواهد شد (البته تاریخی برای انتشار نسخه PC اعلام نشده) نمیرسه ولی بازهم بنظر من تا به الان بهترین گرافیک رو در بین بازی های PC داره!!!حتی نسبت به RS:VEGAS که علی رقم استفاده از موتور بازی GEARS OF WAR بخاطر نداشتن اگاهی زیاد روی این موتور قدرتمند باز هم گرافیک LP خصوصا از جنبه هنری سرتر هستش.البته وگاس جزو سه بازیه برتر(به همراه COH) دومین بازیه PC از نظر گرافیک هستش.ضمنا فیزیک بازی هم خوب هستش و خیلی از ابجکت ها که البته کاملا مشخص هستند قابل تخریب ستند ولی متاسفانه برای جلوگیری از افت فریم بعد از تخریب این ابجکت ها محو میشن.با این اوصاف خصوصا در هنگام انفجار های بزرگ بازی دچار افت سرعت فریم میشه که بنظر من بزرگترین نقطه ضعف گرافیک بازی محسوب میشه اما این مشکل هم تنها در صحنه هایی که جزییات بیداد میکنند بچشم میخوره و درصورت داشتن سیستمی قوی میتونید از گرافیک فوقالعاده LP لذت ببرید.

در اخر باید بگم شینجی اینافونه و کپکام بازیه بزرگی ساختند که خصوصا برای علاقه مندان به اکشن های بیوقفه بسیار جذاب هستش.بنظر من منتظر عناوین بسیار بزرگتری از این بازیساز و شرکت بزرگ تحت عناوینی چون DEAD RISING 2 و شاید LOST PLANET 2 باشید.من که امیدوارم همینطور بشه...

منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

نقد بازی های Medal of Honor: Pacific Assault -Half-Life 2-The Punisher

Medal of Honor: Pacific Assault - مدال افتخار : نبرد در اقیانوس آرام آخرین نسخه از سری بازی های بسیار مطرح و پرطرفدار کمپانی Dreamworks با نام "مدال افتخار" که نسخه های مختلف آن برای کسنول های پلی استیشن 1 و 2، ایکس باکس و کامپیوتر عرضه و با فروش و استقبال بی نظیری رودررو گشته است.
مدال افتخار داستان مبارزات پرهیجان جنگ جهانی دوم است که در هر نسخه با داستان و فیلم نامه ای زیبا و گرافیکی بی نظیر ارائه شده است.
در این نسخه از بازی جنگ امریکا و ژاپن را شاهد هستیم .
این نسخه از بازی توانست به دلیل گرافیک و جذابیت بالای بازی نمره عالی و فوق عالی را در نزد بسیاری از منتقدان نقد بازی دنیا کسب کند.در این بازی بسار زیبا و جذاب شما انواع و اقسام سلاح های جنگی و روش های صحیح جنگ استراتژیک را در قالب تیمی متحد احساس می کنید. این بار به صورت کاملا فارسی و دوبله شده که توسط یکی از شرکتهای ایرانی به این صورت بازگردانی شده است.

Half-Life 2 - نیمه جان 2
بازی اکشن بسیار مطرح Half-Life برای نخستین بار در سال 1998 با عرضه خود توانست شوک عظیمی را در دنیای بازی های رایانه ای به ارمغان آورد و همگان را مجدوب داستان و گرافیک فوق العاده در آن زمان کند. این داستان ادامه می یابد تا زمان عرضه نسخه دوم از بازی مطرح Half-Life فرا رسید و این بار باز همانند قبل انقلابی دوباره در جریان بازی های رایانه ای بلکه بسیار پرسر و صداتر و پرهیاهوتر به پا کرد به گونه ای که منتقدان مطرح بازی های رایانه ای را به اقرار در مورد زیبایی بی نظیر و بی سابقه این بازی واداشت. وب سایت مطرح PC Gamer در نقد خود در مورد این بازی آن را برترین بازی ساخته شده در دنیا تا به آن روز نامید ! وبسایت نرم افزاری مطرح GameSpot ضمن تقدیر از گرافیک فوق العاده این بازی، آن را یکی از برترین بازی های تاریخ رایانه نامید و مدال طلای منتقدان خود را تقدیم آن کرد و نمره فوق عالی خود را به آن داد. مجموع جوایزی که کمپانی Valve در سال 2004 از سوی منتقدان و مجمع های مطرح بازی های رایانه ای از آن خود کرد از مرز 50 نیز گذشت و آماری دست نیافتنی از خود به جا گذاشت. شما در این بازی نقش محقق دانشمند گوردون فریمن که می بایست دنیا را از شر خطراتی که آن را تهدید می کند نجت دهد. این بار به صورت کاملا فارسی و دوبله شده که توسط یکی از شرکتهای ایرانی به این صورت بازگردانی شده است.

The Punisher - مجازاتگر بازی اکشن بسیار زیبای مجازاتگر عرضه شده در سال 2005 که با استقبال بی سابقه ای از سوی طرداران بازی های رایانه ای مخصوص ژانر اکشن روبرو شد. این بازی در سبک بازی های محبوبی همچون Max Payne, Hitman و دیگر بازی های اشکن مدرن است.
شما در طی این بازی اکشن و هیجان را همراه با تمامی فنون اصلی اکشن که در بازی های رایانه ای با آن آشنا شده اید از درگیری های خیابانی تا کاربا سلاح های مختلف آشنا خواهید شد. این بار به صورت کاملا فارسی و دوبله شده که توسط یکی از شرکتهای ایرانی به این صورت بازگردانی شده است.

منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

نقد کامل بازی call of duty 2

یکی دیگر از بازیهای محبوب بین بازیبازها و بازی های شبکه ای بازی Call of Duty 2 که این جا اونو نقد و بررسی می کنیم:
در سال 2003 برای PC توسط استدیو Infinity Ward ساخته شد که Activision ناشر بازی بود . این بازی با نو آوری هایی که در سبک بازی های سری جنگ جهانی ایجاد کرد نظر همگان را به خود جلب کرد ، به نوعی که غول این ژانر یعنی Medal of Honor تا حدودی از ذهن ها پاک شد و حال دوباره بعد از 2 سال نسخه دیگری ( برای PC ) از بازی را منتشر ساخته که از خیلی از جهات یک شبیه ساز عالی برای جنگ جهانی دوم محسوب میشود .

نسخه اول بازی همانطوری که گفتیم برتری های زیادی در مقابل رقیبان این سبک از بازی داشت که به واقع زیبا طراحی شده بود ، بعد از گذشت مدتی ( حدود یک سال) نسخه اضافه شونده بازی نیز منتشر شد که Call of Duty : United Offention نام گذاری شده بود . چون این نسخه تنها یک اضافه شونده برای نسخه اصلی بود از نظر گرافیکی و سایر جزییات تفاوت فاحشی با نسخه اصلی آن نداشت .

بعد از موفقیت هایی که Activision با این بازی به دست آورد تصمیم گرفت تا آن را برای کنسول ها نیز منتشر کند ، برای همین منظور Call of Duty : Finest Hour را برای کنسول های PS2 و Xbox منتشر ساخت که با عدم استقبال بازیکنندگان روبرو گشت که با نسخه PC اصلاً قابل مقایسه نبود و شکست سختی را متقبل گشت! حال تیم Infinity Ward بعد از گذشت ۲سال و تجاربی که به دست آورده با نسخه جدیدی از بازی بازگشته تا شایستگی های خود را به همگان ثابت کند . این نسخه از بازی فقط برای PC و Xbox360 کانفرایم شده است که ما جزییات بازی را در سایت بازیکده ( سایت تخصصی بازی های کامپیوتری در ایران) برای شما دوستداران این بازی شرح ميدهيم اميد است که مورد پسند تان قرار بگيرد .

مراحل بازی

بازی با یک دموی عالی آغاز می شود که شجاعت و شهامت نیروی های متفقین را به زیبایی در برابر فاشیست ها و نازی ها نشان می دهد که هر بازیکننده ای با دیدن آن کاملا تحت تاثیر وقایع اتفاق افتاده در جنگ جهانی دوم قرار میگیرد . بازی در سه جبهه روسیه – انگستان و آمریکا به صورت موازی ادامه می یاید .

شما در هر جبهه کنترل یکی از سربازان همان کشور را بر عهده خواهید داشت که در واقع بازی از نمای 3 سربازWW2 دنبال می شود: سرباز Vasili Ivanovich koslov از اعضای جبهه روسیه – گروهبان John Davis از اعضای جبهه انگستان و در نهایت سر جوخه Bill Taylor از اعضای جبهه آمریکا، این مبارزات خونین از 20 کیلومتری شهر مسکو توسط سرباز Vasili آغاز می گردد. عملیات های بزرگ WW2 در Call of Duty2 با نهایت دقت شبیه سازی شده است که از Stalingrad گرفته تا عملیات D - Day ، همگی در این بازی عالی طراحی شده اند . مراحل جالبی به این نسخه اضافه شده که نبرد تونس ، شمال مصر و صحرای لیبی از نمونه های بارز آن هستند که جالب و بدیع طراحی شده اند .

کلا بازی از 10 عملیات اصلی و تعدادی عملیات فرعی تشکیل شده است که مرحله اول بازی با عملیات Teh Winter War در سال 1941 از نزدیکی مسکو از جانب روسیه آغاز می گردد و با عملیات Crossing the Rhine در سال 1945 از جبهه آمریکا به پایان می رسد .

گرافیک و افکت های تصویری

این بازی چون برای کنسول آینده مایکروسافت یعنی Xbox 360 نیز در نظر گرفته شده برای همین از موتور گرافیکی قدرتمندی برخورد است که با 2 نوع (i(Direct X7 & DirectX9 کار رندر گرافیکی بازی را انجام میدهد که این نشان از انعطاف پذیری عالی این موتور گرافیکی می باشد ( سایت بازیکده به گرافیک این بازی امتیاز 9 از 10را داده است). جزییات در بازی با آنکه بیداد میکند ولی موتور گرافیکی به هیچ وجه با صحنه های پر زدو خورد مشکلی برای بازیکننده ایجاد نمیکند و شما با لذت هر چه تمامتر به بازیتان خواهید پرداخت . مدل های استفاده شده در طراحی اسلحه ها و ادوات ذرهی و نفر بر ها و ساختمان های مسکو ، نرماندی و ... همگی یک الگو برداری واقعی بوده و مخصوصا در طراحی سلاح ها تیم سازنده نهایت دقت را به کار برده اند . طراحی کارکتر ها نیز مثل نسخه پیش بسیار منطقی و خوب کار شده به نحوی که حتی در طراحی چهره سربازان آلمانی نیز وقت بسیاری صرف شده که در کمتر صحنه ای از بازی شما سربازان دشمن را با چهره های یکسان مشاهده میکنید که این خود مستلزم دقت و ظرافت کاری بسیاری می باشد .

همچنین هنگامی که شما با آتش سنگین توپخانه های دشمن روبرو می شوید موج ناشی از شلیک گلوله در میدان نبرد شما را برای چند ثانیه ای میگیرد که در این هنگام شما باید هر چه سریعتر به دنبال پناهگاهی باشید تا موج آن آسیبی به شما نرساند که ترس و استرس ناشی از آن در بالاتر رفتن ضربان قلب و تند تر نفس کشیدن سرباز کاملا مشهود است و این احساس به زیبایی به شما نیز تلقین می شود و احساس می کنید که گویی واقعاً در میدان نبرد هستید! (این دقیقاً همان قولی بود که سازندگان بازی به بازیکنندگان داده بودند که به نظر سایت بازیکده تا حدود بسیاری نیز موفق بوده اند) .

منبع خبر: bazikade


کنترل ، اسلحه ها و هوش مصنوعی

گیم پلی بازی نسبت به شماره قبلی تفاوت زیادی نکرده و همان کنترل نرم و و زیبا را در این شماره نیز مشاهده میکنیم ، در کل کنترل بسیار دقیق تر شده و شما دقیقا هر آنچه که از یک بازی FPS می خواهید در کنترل این بازی خواهید یافت . سلاح ها به کار رفته در بازی کاملاً از روی نمونه های واقعی الگو برداری شده اند که از Thompson گرفته تا MP40 همگی همانند نمونه های مشابه واقعی خود هستند .

استفاده از اسلحه ها نیز کاملا منطقی و واقع گرای طراحی شده اند به نحوی که در استفاده از اسلحه Sniper شما برای اینکه بتوانید یک تیر اندازی دقیق و حساب شده داشته باشید باید دقیقا همانند قوانین ارتش وارد عمل شوید ، به خاطره همین شما باید قبل از تیر اندازی ابتدا نشانه روی کنید ( نشانه روی خط فرضی است که از نوک محل نشانه گیری آغاز می شود و به نوک محل مگسک ختم می شود ) مرحله بعدی حبس نفس است ( این مورد در قانون ارتش به این نحو اجرا می شود که شما باید ابتدا یک نفس عمیق بکشید و بعد یک سوم آن را خالی کنید و تنها کمی را در سینه خود محبوس کنید ) که به منظور دقت در تیر اندازی انجام می گیرد . و در نهایت شلیک به سمت هدف می باشد که تمامی موارد با قوانین ارتش هم خوانی دارد .

یکی از نقاط ضعف بازی در این شماره عدم نبرد های هوایی در آن می باشد که بر خلاف نسخه های قبلی در COD2 اثری از نبرد های هوایی نخواهید یافت! به جای آن در نبرد تانک ها و کنترل آن کمی نو آوری به کار گرفته شده که در جای خود جالب توجه می باشد ولی به نوعی عدم وجود مبارزات هوایی و هیجان آن کاملا احساس می شود و این مورد یکی از ضعف های این نسخه از بازی COD2 میتواند باشد .

و اما به یکی از جالبر ترین قسمت بازی می رسیم یعنی هوش مصنوعی، که به نظر من یکی از زیباترین قسمت های طراحی شده همین بخش است و باید اعتراف کنم که این بخش موجب بالا تر رفتن هیجان و کیفیت بازی تا حد بسیاری گردیده و شما را کاملا در جو حاکم در بازی قرار میدهد . در این نسخه هوش مصنوعی در حد عالی طراحی شده به طوریکه تیم همراه شما هرگز شما را در نبر های بازی تنها نمی گذارد و یارو یاورتان در همه صحنه ها خواهد بود .

آنها تا حد بسیار با حرکات شما خود را تنظیم می کنند به نحوی که شما اگر در حین بازی در حالیکه که کلیه دشمنان را نیز از پای در آوردید عقب نشینی کنید اعضای تیم نیز به همراه شما عقب نشینی می کنند و یا در هنگامی که شما با سد آتش سنگین دشمن روبرو می شوید این اعضای تیم شما هستند که با دادن پوشش مناسب و خوب به شما اجازه Flank ( دور زدن دشمن از کناره ها) را می دهند تا شما بتوانید از پشت سر دشمن سر در بیاورید و سربازان نازی را از پای در بیاورید ، اینها مثال های بودند تا شما با هوش بالای طراحی شده در بازی بیشتر آشنا شوید ، یکی از نمونه های بارز دیگر در هوش بازی میتوان به پناه گرفتن اعضای تیم خود پس از پرتاب نارنجک دانست که حتی در پاره از مواقع آنقدر هوش این سربازان بالا است که نارنجک عمل نکرده را از روی زمین برداشته و سپس دوباره همان را به سمت خود دشمنان پرتاب میکنند! در طرف مقابل بازی دشمنان نیز از هوش بالایی بهره مندند، به نحوی که در هنگام رودر رویی با شما در اولین فرصت ممکن در پشت پناهگاهی سنگر میگیرند و سپس با استفاده از پوشش نسبت به یار خودی شما را هدف میگیرند که این کار مبارزه را در میدان نبرد برای شما مشکل تر میکند و برای درگیری با این دشمنان سمج باید از کار تیمی و پوشش مناسب از جانب اعضای تیمتان برخوردار باشید .

در اين بازي اثري از بسته کمک هاي اوليه نخواهيد يافت ! به نحوي که نوعي سيستم هوشمند در نزد کاراکتر بازي در نظر گرفته شده که در موقع تير خوردن و زخمي شدن بايد به يک مکان بي خطر رفته تا خود را مداوا نمايد ٬ اين يکي از ابداعات اين نسخه است که به نوعي بازي را نفس گيرتر مي کند و صحنه هاي جنگ را واقعي تر جلوه مي نمايند . این هوش مصنوعی طراحی شده در COD 2 ، یکی از جالبترین قسمت های بازی می باشد که به نظر من همین مورد کافی است تا COD 2 یک سرو گردن بالاتر از بازی های هم سبکش قرار گیرد .

موسیقی و صداگذاری

همواره بازی های جنگ جهانی دوم با موسیقی های زیبا و خاطره انگیز توام بوده اند که COD 2 نیز از این قاعده مستثنا نبوده و به همراه داشتن موسیقی زیبا از افکت های صوتی زیبا نیز بهره مند است و در صدا گذاری نیز کاملا عالی کار کرده و شما در هنگام نبرد همواره انواع صدا های اسلحه ها و ادوات زرهی را به زیبایی در بازی خواهید شنید ، بعنوان مثال صدای تیر خارج شده در اسلحه تامبسون با صدای گلوله خارج شده از اسلحه M1 کاملا متفاوت می باشد که این تفاوت واقع گرا و بر حسب قدرت اسلحه ها تنظیم شده اند .

صدا گذاری بازی هم مانند سایر بخشها چیزی کم نداشته و به بهترین صورت ممکن کار شده است : صدای تفنگها ، انفجارها ، صدای سربازها ، صدای عوامل طبیعی و غيره همه و همه به بهترین نحو ممکن صداگذاری شده اند . برای بخش صداگذاری COD2 بیش از 20.000 قطعه از انواع صداهای مختلف و دیالوگها به زبانهای روسی و آلمانی و انگلیسی و … ضبط شده و همگی در بازی به کار گرفته شده اند . تمامی نکات برجسته و نقاط قوت نسخه های پیشین در بازی جدید نیز موجود است ، صدای کاراکتر های بازی و دشمنان و فریاد های آنها نیز در روند بازی و ایجاد هیجان بازی کاملا تاثیر گذار می باشد .

موسیقی به کار رفته در بازی طوری طراحی شده که در هنگام به پایان رساندن ماموریتی شروع به پخش موزیک می نمایند که این آهنگ پخش شده زیبایی خاصی در روند اتمام ماموریت ها ایجاد می کند .

نتیجه گیری

Call of Duty 2 با توجه به توضیحاتی که دادیم خود را برای دریافت بسیاری از جوایز آماده میکند به نحوی که نامزد بهترین بازی سال, برنده جایزه ویژه نمایشگاه بین المللی E3 ، بهترین بازی سال اروپا، دارای مدال افتخار از آکادمی SOPA در زمینه گرافیک از افتخارات این بازی است و با توجه به سابقه درخشانی که ما از این بازی داریم همگی گواه یک بازی عالی را میدهد. پس بازی کردن آن حتی برای دوستان بازیکده ای که از سبک جنگ جهانی زیاد دل خوشی ندارند خالی از لطف نیست .

نقد کامل بازی counter strike(کانتر استریک)

اگر فرصت کرده باشید یک بار با حوصله به یکی از گیم‌نت‌های شهرتان سر بزنید، مطمئنا دیده‌اید که هفت – هشت نفر جوان دبیرستانی و جدیدا مجموعه‌ یاران دبستانی،دور چند میز کامپیوتر جمع شده‌اند و احیانا هدفون‌هایی روی سرشان هست و با شور و حرارت این اصطلاحات را فریاد می‌زنند: «مهمات بده، پوشش بده، دنبالم کن، آتش‌باران شده، بمب را کار بگذار» و خیلی اصطلاحات عجیب و غریب دیگر. شاید اگر ندانید Counter strike چیست، با این اصطلاحات هم بیگانه هستید، ولی اگر این محبوب‌ترین بازی جنگی اول شخص دنیا را بشناسید، دیگر مشکلی وجود ندارد.

بازی‌های تیراندازی اول‌شخص، بازی‌هایی هستند که در آنها فضایی شبیه محیط‌های جنگی و عملیاتی واقعی شبیه‌سازی شده و جریان‌ها از منظره‌ دید یا پرسپکتیو شخص در حال بازی روایت می‌شوند به طوری که شما تصور می‌کنید واقعا خودتان ناظر هر آنچه در اطراف اتفاق می‌افتد هستید.

این بازی‌ها که به FPS نیز معروف هستند معمولا به صورت گروهی بازی می‌شوند و اولین بازی از این دسته که یک بازی فرانسوی است تحت نام Le doom در سال 1993 به بازار آمد. اما از تاریخچه و سابقه این بازی بگذریم، به کانتر استریک می‌رسیم که بنا بر آمارها، در سال 2006 محبوب‌ترین بازی آنلاین با بیشترین تعداد کاربران در گیم‌نت‌ها و اینترنت بوده است.

در پایان سال 2006 بنا به اعلام سایت‌های مطرح بازی در دنیا، رکورد 200 هزار بازیکن همزمان برای این بازی ثبت شده و این بازیکنان به طور کلی در هر ماه 7 میلیارد دقیقه کانتر بازی کرده‌اند. حالا دیگر بیشتر منتظرتان نمی‌گذاریم. شاید بهتر باشد در مورد خود بازی صحبت کنیم و اینکه چرا تا این حد محبوب شده است.

سبک بازی

در کانتر استریک به عنوان یک بازی جنگی، اول شما به یکی از دو دسته‌ تروریست‌ها یا ضدتروریست‌ها ملحق می‌شوید و هر تیم سعی می‌کند یا اعضای تیم مقابل را از بین ببرد یا ماموریت خاصی که بر عهده دارد را زودتر از تیم دیگر انجام دهد. در ابتدای بازی، هر تیم شروع به تجهیز خود می‌کند.

شما از بین ده‌ها مدل اسلحه و مهماتی که برای خرید آماده هستند، چند مورد را انتخاب می‌کنید و این انتخاب بسته به میزان بودجه‌ای است که کامپیوتر به شکل استاندارد در اختیار شما قرار می‌دهد. این رقم معمولا برای هر بازیکن 800 دلار است که کفاف یک کلاشنیکف افغان و کیت خنثی کردن بمب را به همراه یکی دو نارنجک می‌دهد. هر بازیکن غیر از این 800 دلار، یک تپانچه‌ و چاقو هم در اختیار دارد. ضمن اینکه کشتن و از بین بردن یک نیروی دشمن، به شما اجازه می‌دهد از اسلحه و مهمات او نیز استفاده کنید و به اصطلاح سلاح‌هایش را غنیمت بگیرید. بیشترین امتیاز برای خرید مهمات نیز به بردن یک دست، آزاد کردن یک زندانی، کار گذاشتن یک بمب یا کشتن یک دشمن تعلق می‌گیرد.

یکی از ویژگی‌های عمده‌ای که کانتر را با سایر بازی‌های جنگی اول شخص متمایز می‌کند، نوع به کار رفتن سلاح‌ها در آن است. اکثر مهمات استفاده شده در این بازی بر خلاف سایر بازی‌ها که از سلاح‌های افسانه‌ای و خیالی استفاده می‌کنند، واقعی هستند و تنها در برخی جزئیات با سلاح‌های واقعی تفاوت دارند. این تفاوت‌ها غیر از نامگذاری و قطر گلوله و... در باقی موارد اصلی دیده نمی‌شوند و این حسن را برای بازیکن به وجود می‌آورند که احساس استفاده از ادوات جنگی واقعی را تجربه کند.

در این بازی شما پس از تجهیز شدن به سلاح‌ها، در مراحل مختلفی که برایتان در نظر گرفته می‌شود شرکت می‌کنید و در صورت پیروزی به مرحله‌ بعد می‌روید. امکان گفت‌وگوی صوتی یا متنی شما با سایر اعضای تیم وجود دارد به صورتی که اگر یاران شما، از دوستان واقعی شما باشند که مثلا در یک گیم‌نت باهم بازی می‌کنید، با آنها از طریق میکروفون گفت‌وگو می‌کنید و اگر یارانتان شخصیت‌های مجازی کامپیوتر هستند، به آنها فرمان‌های متنی می‌دهید که در مواقع لازم کارهای خاصی را انجام دهند. برای مثال شما برای خنثی کردن یک بمب، به منطقه‌ ممنوعه دشمن شبیخون می‌زنید. نیاز دارید یک نفر با سلاح‌های مجهز به صداخفه‌کن، نگهبانان دشمن را از پای دربیاورد و همچنین از عادی بودن اوضاع اطمینان حاصل کند.
در اینصورت شما به منطقه‌ ممنوعه می‌روید و از ابزارهای خاصی برای خنثی کردن بمب استفاده می‌کنید. این بازی را در رسته‌ بازی‌های استراتژیک قرار نمی‌دهند در حالی که مدیریت آن به یک تفکر جنگی بسیار باز و استراتژیک نیازمند است و معمولا کسی که پس از کسب بیشترین امتیازات در چند دور بازی، به عنوان بازیکن مرکز یا سنتر انتخاب می‌شود، باید این راهبری استراتژیک را بر عهده داشته باشد.

آشنایی با سلاح‌ها و کارکرد هر کدام از آنها نیز یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که بازیکن حرفه‌ای یا حداقل سنتر باید داشته باشد. ممکن است شما در شرایطی خاص پس از به دست آوردن یک امتیاز بالا، وسوسه شوید که مثلا تفنگ snipe را خریداری کنید در حالی که باید بدانید استفاده از این تفنگ نیاز به آمادگی روحی و روانی و قدرت بینایی بسیار بالایی دارد و شما تنها در شرایطی که قادر هستید تا به واکنش‌های سریع دشمن در مقابل این سلاح پاسخ بدهید باید آن را تهیه کنید. همچنین شاید نیاز باشد شما در یک شرایط خاص در چند ثانیه از یک گاز اشک‌آور استفاده کنید که برای تیم حیاتی است. یعنی در صورتی که شما اجازه‌ گسترش میدان دید را به دشمن بدهید، زحمت چندساعته‌ تیم هدر می رود و به طور کلی می بازید.

تقلب در بازی

کانتر استریک یکی از محبوب‌ترین بازی‌ها برای بازی‌خورهای متقلب است یعنی کسانی که رمزهای مخفی و کدهای تقلب را بعد از مدت‌ها مطالعه و امتحان کردن، کشف می‌کنند. گفته می‌شود بیش از 45 رمز تقلب این بازی هنوز توسط هیچ متقلبی کشف نشده که در صورت کشف، می‌تواند جذابیت‌های بصری فوق‌العاده‌ای به بازی اضافه کند. سازندگان این بازی در مورد این کدهای تقلب هیچگونه راهنمایی‌ای انجام نداده‌ و تنها به بیان وجود 45 کد ناشناخته اکتفا کرداند.

تقلب در این بازی گاهی به عنوان هک نیز مطرح می‌شود که البته به لحاظ فنی درست نیست. اما محبوب‌ترین کدهای تقلب در این بازی، کد مربوط به محو کردن دیوارهاست که از چشم بازیکن، دیوارهای بلند و کوتاه را محو می‌کند تا آن سوی دیوار نیز قابل مشاهده باشد. از دیگر کدهای این بازی، حقه‌ زدن به دشمن است به صورتی که شما در لباس دشمن خود را به عنوان یار او جا می‌زنید و برای جاسوسی به قرارگاه‌های مهماتش می‌روید و به کسب اطلاعات یا ضربه زدن می‌پردازید. برخی دیگر از این کدها نیز برای افزایش خون و میزان سلامتی بازیکنان و یاران خودی، افزایش دقت شلیک و نشان دادن خطوط حرکتی و مسیرهای مورد نظر دشمن به کار می‌روند که در نوع خود می‌توانند به هیجان بازی اضافه کنند.

البته شرکت سازنده‌ بازی کانتر یعنی Valve اقدام به اضافه کردن یک سیستم ضدتقلب به بازی‌ها کرده که در صورت شناسایی بازیکنان متقلب، آنها را از شرکت کردن در بازی با سرورهای کامپیوتری رسمی این شرکت محروم می‌کند. بعید به نظر می‌رسد که با اجرا نشدن قانون کپی‌رایت در کشور ما، این اتفاق عملی شود اما در کشورهایی که از این معاهده پیروی می‌کنند، سیستم ضدتقلب بازی که VAC نام دارد، در صورت شناسایی بازیکنان متقلب آنها را تا دو سال از شرکت در مسابقات محروم خواهد کرد.

به عقیده‌ مسوولان این شرکت، بین شانس، مهارت و تقلب تفاوت‌های زیادی وجود دارد و کسانی که وقت و انرژی خود را صرف می‌کنند تا ناشناخته‌های این بازی را کشف کنند، بهتر است با امکانات استاندارد بازی جلو بروند و موفق شوند. از سوی دیگر بسیاری از متقلب‌ها هم اعلام کرده‌اند سیستم VAC هنوز موفق به شناسایی بسیاری از تقلب‌ها نشده و این کدها تنها در اختیار خودشان است.

نقد کامل بازی BIO SHOCK(بایو شاک)

خیلی ها عرضه بایوشاک را آغاز عرضه بازی های خفن امسال می دانند.

بایوشاک بدون شک یکی از بهترین بازی های اول شخص امسال است.

بایوشاک یک داستان علمی تخیلی تاریک را روایت می کند که در دهه ۱۹۶۰ رخ می دهد.

ابتدای بازی هواپیمای شما به دلایلی در اقیانوس سقوط می کند و شما تنها بازمانده آن هستید که در میان اقیانوس دروازه راه یافتن به یک شهر زیر آبی به نام رپچر را می یابید.

با ورود به رپچر متوجه می شوید این شهر توسط کسانی ساخته شده که دوست داشتند آزاد زندگی کنندو از قید هر گونه دولت یا ملیت خلاص شوند.

همه چیز را در رپجر علم تعیین می کند.

درطول بازی از مناطق مختلف شهر رپچر بازدید می کنید که همه شان دیگر خرابه و متروکه شده اند در این میان طراحان هنری بایوشاک اوج هنر خود را نشان می دهند.

همه چیز در شهر رپچر با دقت و ظرافت طراحی شده,هيچ دو اتاقي شبيه به هم نيستند و اصولا هيچ وقت منظره هاي يك جور در بازي نمي بينيد و اين شهر هفت بخش دارد.

بايوشاك يك اكشن نقش آفريني اول شخص است.

تعداد آيتم هايي كه بر مي داريد زياد هستند و پس از كشتن هر كسي مي توانيد او را بگرديد.

با اين كه چيزي به نام تراز گرفتن براي شخصيت شما وجود ندارد اما لباس شما طوري است كه مي توانيد آپگريدهاي مختلف روي آن نصب كنيد, تعداد آپگريدها زياد هستند و معمولا بايد از بين آنها تعداد  محدودي را برگزينيد .

در رپچر علم به درجه اي رسيده كه مي تواند ژن انسان ها را تغيير بدهد اين تغيير باعث مي شود تا شما قابليت هايي نظير جادوهايي كه در بازي نقش آفريني استفاده مي شود داشته باشيد.

مثلا مي توانيد با دست خود آتش برق يخ و...به دشمن ها بزنيد.

بعضي وقتها هم استفاده از اين قدرتها براي رد شدن ازي يك معما و رفتن به قسمت بعدي شهر لازم است.

روند بازي تا حدودي ساده است دشمن ها كه همان مردم ديوانه شهر هستند معمولا به سرعت از پا در مي آيند و شما هم هيچ وقت نمي ميريد بلكه با تمام شدن انرژي سر از چنبره هاي احيا در خواهيد آورد.

تنها مشكل شما در كل بازي بيگ ددي ها هستند تعداد بيگ ددي هاي هر مرحله را در منو نوشته شده و خوشبختانه تا به آنها حمله نكنيد با شما كاري ندارند.

بيگ ددي ها نقش محافظ دخترهاي كوچك جهش يافته شهر را دارند كه براي زنده ماندن بايد از انرژي عجيب مردم شهر كه ADAM نام دارد استفاده كنند.

پس از كشتن بيگ ددي ها مي توانيد دختر بچه هاي شيطاني جهش يافته را آزاد يا از انرژي ADAM آنها برداشت كنيد.

بازي به نسبت ديگر بازي هاي اول شخص طولاني است البته به خاطر تغيير كردن محيط ها به هيچ وجه يك نواخت و خسته كننده نمي شود.بايوشاك از موتور پايه آنريل 3 بهره گرفته و هر كس GEARS OF WAR را ديده باشد احتمالا مي تواند حدس بزند با چه صحنه هاي سه بعدي زيبايي رو به رو خواهد شد.

از نظر هنري و گرافيكي بايوشاك نمره عالي مي گيرد.

بايوشاك براي كساني كه اهل بازي هاي اكشن اول شخص هستند يكي از بايدهاست.

منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

نقد کامل بازی MOH:AIR BORNE

مدتی بود افتخار نداشتیم یک بازی جنگ جهانی دوم دیگر را بازی کنیم.

بعد از COD3 ديگر سر وصداي اين بازي خوابيده بود.

اما مدال افتخار جديد كه AIR BORNE لقب گرفته بار ديگر خاطرات ما را از جنگ جهاني دوم و نبردهايش زنده كرد.

تقريبا هر بار كه مي خواهيد اول ماموريت از هواپيما پايين بپريد اتفاق جالبي مي افتد.

البته سر و صداي اطراف و ديدن سربازان ديگر كه هر كدام حرفي مي زنند و كاري مي كنند هم خالي از لطف نيست.

چند سالي بود مدال افتخار در برار COD كاملا رقابت را واگذار كرده بود.

با AIR BORNE بار ديگر لحظات خوب شما در سري مدال افتخار زنده مي شود.

مراحل با اينكه خيلي سعي كه باز به نظر بيايند اما به شدت خطي هستند و كماكان بايد دنبال پيكان و قطب نمايي كه مكان ماموريت بعدي را نشان مي دهد راه برويد.

البته اين چيزها هيچ كدام بد نيستند. به اين معني كه روند بازي آنقدر خوب هست كه با وجود تكراري بودن باز هم لذتبخش باشد و هيجان بودن در يك ميدان نبرد را در شما زنده كند.

مدال افتخار هميشه در خلق كردن و شبيه سازي ميدان نبرد موفقتر از ديگر بازي هاي جنگ جهاني بوده.

اگر دقت كنيد متوجه مي شويد كه چقدر كلمات با حركت دهان شخصيت ها سينك هستند.

از نظر گرافيكي بازي هيچ كم كسري ندارد اما مي توانست بهتر از اين هم باشد.

ايراد بسيار بزرگي كه مي توان به آن گرفت و تقريبا در همه نقدها به آن اشاره شده نبودن يك فيزيك درست و حسابي در AIR BORNE است.

با وجود انفجارهاي چشمگير و تعداد زياد ذراتي كه در هوا پخش و پلا مي شوند اما هيچ تغييري روي بلوكه هاي سنگي كنار اين انفجارها ديده نمي شود.

دشمن ها مطابق معمول از هوش مصنوعي خوبي بر خوردار نيستند.

مدال افتخار AIR BORNE بازي خوبي است. با اينكه عيب و ايرادهايي هم دارد ولي روند بازي آنقدر خوب است كه همه اين چيزها را فراموش كنيد.

طبق معمول مدال افتخار يك شبيه ساز جنگ خوب است و مطمئنا AIR BORNE از دو سه شماره اخير مدال خيلي بهتر از كار در آمده.

منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

نقد کامل بازی Brothers In Arms : Hell's Highway

امسال Ubisoft بازی های زیاد و بسیار موفقی را روانه ی بازار کرد و بعد از EA که در سال قبل رکورددار بهترین فروش در سال شناخته شد مقام دوم را از آن خود کرد . Ubisoft در همه ی زمینه ها و در هر سبکی بازی های مختلفی را به بازار ارائه داده است . از اکشن اول شخص و سوم شخص گرفته تا بازی های ماجرایی و جاسوسی . همانطور که همه می دانید نسخه ی پنجم و پر سر و صدای بازی MOH : Airborne تا چند وقت دیگر وارد بازار می شود . از این رو Call Of Duty 3 نیز اینطور که گفته شده دیگر برای PC منتشر نمی شود . هر چند که در سایت های زیادی نظر سنجی های مختلفی گذاشته شده تا Avtivision قانع شود این بازی را هم برای PC منتشر کند اما اگر قرار بود این بازی منتشر شود خیلی قبل پیش خبرش در بوق و کرنا بود ! فرصت بسیار خوبی برای Ubisoft پیش آمده تا بالاخره ناکامی های BIA را تمام کند و پا به عرصه ای جدید در بازی های کامپیوتری با مضمون جنگ جهانی بگذارد . البته از این فرصت گرانبها شرکت های بازی سازی دیگر هم می توانند به نحو احسن استفاده کنند .
کمی در مورد Brothers In Arms :
به جرئت می توان BIA را یک بازی شکست خورده ( البته نه به تمام معنا ) در مقابل COD نامید . زیرا در نظر سنجی ها به عمل آمده نشان داد که حداقل BIA در مقابل COD حرفی برای گفتن ندارد . نسخه ی شماره ی یک این بازی با نام BIA : Road To Hell 30 روانه ی بازار شد . ضعف های موجود در گرافیک و کنترل بازی باعث شد که این بازی طرفداران اندکی را دور خود جمع کند . انتقاد های زیادی که از این بازی شد باعث شد تا نسخه ی دوم این بازی با نام BIA : Earned In Blood کمی ناکامی ها نسخه ی پیشین را جبران کند . در نسخه ی دوم گرافیک بازی تا حدودی بهبود بخشیده شده بود و کنترل بازی نیز کمی قابل تحمل تر بود . اما به هر حال باز هم این بازی نمی توانست رقیبی جدی برای COD 2 باشد و Activision با COD 2 زهر چشمی درست و حسابی از Ubi گرفت . مدت ها گذشت تا اینکه در E3 پارسال خبر از ساخت نسخه ی سوم این بازی با نام کامل Brothers In Arms : Hell's Highway داده شد . در نگاه اول به نظر نمی آمد که نسخه ی سوم این بازی بتواند چنگی به دل بزند اما بعد از معرفی نسبتا کوتاه این بازی در E3 و پخش دموها و گیم پلی بازی مشخص شد که Ubi تدابیری بسیار دقیق اندیشیده تا اینبار لااقل در مقابل Airborne متحمل شکست سختی نشود .

روند بازی :
شاید بعد از گرافیک بازی بیشترین تغییرات در این نسخه در روند بازی رخ داده . روند بازی به طور نسبتا کلی تغییر کرده و بسیار روان تر از نسخه های پیشین است . شما باید بازی را با دو شخصیت به نام های Matt Baker و Joe Hartsosc ادامه دهید که نکته ی جالب اینجاست که بازی را با هر کدام که دوست دارید می توانید انجام دهید ! چیزی شبیه به بازی کوماندوز . بازی درست در منطقه ای به نام Veghel در کشور هلند در 22 سپتامبر سال 1944 اتفاق می افتد . هنگامی که شما و یارانتان به همراه چندین کامیون دیگر در حال عبور از یک خیابان هستید ناگهان بمبی به وسیله ی یکی از هواپیماهای دشمن به کامیون شما اصابت می کند و اینجاست که شما باید بازی را شروع کنید . نام اولین مرحله ی بازی نیز Black Friday است . یکی دیگر از نکات جالب و جدید در روند بازی قابلیت Coach Team است . بدین ترتیب که شما می توانید در بازی به یاران خود فرمان دهید تا به هر منطقه ای که شما می خواهید بروند و آنجا را تحت پوشش خود قرار دهند . از دیگر نکات مثبت و جالب این است که هنگامی که مثلا یکی از یاران شما ضخمی می شود و بر روی زمین می افتد شما می توانید او را بلند کرده و به پشت سنگر و یا هرجای دیگر که قابل اطمینان باشد ببرید و منتظر پزشک یار شوید تا بیاید و او را معالجه کند . در حقیقت شما نباید یاران ضخمی خود را به این امید که خواهند مرد ول کنید . در بعضی از مراحل شما باید به صورت تخریبی عمل کنید و به نوعی دشمن را غافل گیر کنید و هرچه سریع تر آنها را از بین ببرید . اما در بعضی دیگر از مراحل باید حساب شده و دقیق به جلو بروید چون ممکن است هر لحظه از پشت پاتک بخورید !

فیزیک بازی :
از دیگر نکات مثبت در این بازی فیزیک خوب و قابل تحسین آن است . چیزی که در نسخه های قبل به صورت بسیار مبتدیانه شاهد آن بودیم . در این نسخه شما می توانید تقریبا به هرچیزی شلیک کنید و بعد از شلیک آثار گلوله های خود را برروی آن مشاهده کنید . مثلا اگر به یک جعبه شلیک کنید آن جعبه به طرز بسیار زیبایی تکه تکه می شود . و یا هنگامی که با نارنجک دیواری را تخریب می کنید به قدری تکه های آجر طبیعی به این طرف و آن طرف پرت می شوند که شما را مجذوب خود می کنند . انفجار تانک های نیز در بعضی از دموها که مشاهده شد بسیار زیبا و طبیعی جلوه می کنند .

گرافیک بازی :
گرافیک بازی اصلا با دو نسخه ی قبلی قابل قیاس نیست . گرافیک بازی به قدری بهتر و زیباتر شده که تا دموها و و گیم پلی این بازی را نبینید نمی توانید قضاوت کنید . می توان گفت گرافیک این نسخه کمی شبیه به Airborne می باشد البته اینطور که شنیده شده از فناوری های جدید Airborne مانند Light Map نیز پشتیبانی می کند .ظرافتی که در این نسخه در گرافیک بازی مشاهده شده نشان از این می دهد که بازی برای اجرا نیاز به سیستم فوق العاده قوی دارد . مثلا شما وقتی که در حین انجام یک ماموریت هستید از دور می توانید مناطق دیگری نیز که در آن درگیری وجود دارد را نیز مشاهده کنید و صداهای انفجار و دودهای حاصل از آنها به خوبی از دور قابل مشاهده هستند و این نشان از محیط وسیع BIA 3 که دارای موتور گرافیکی بسیار قوی است می دهد . آن طور که شنیده شده گرافیک این بازی همانند Airborne وارد نسل جدید و تازه ای از دوران گرافیک در بازیهای رایانه ای خواهد شد. شعله های آتشی که پس از انفجارها نیز به وجود می آیند به قدری طبیعی هستند که شما گرمای آتش را از پشت مانیتور احساس می کنید ! یکی دیگر از نکات مثبت گرافیک این است که مثلا وقتی به صورت یکی از یاران شما شلیک می شود دقیقا همان ناحیه ای که شلیک شده خونی می شود و یار شما بر روی زمین می افتد که در این حین شما می توانید با زدن یکی از دکمه ها حالت Slow Motion را به وجود بیاورید و از افتادن یار خود بر روی زمین جلو گیری کنید . از دیگر نکات مثبت بازی باقی ماندن جنازه ها بعد از کشته شدن بر روی زمین است . که در COD شاهد آن نبودیم . جنازه ها پس از مدتی از روی زمین محو می شدند . در کل BIA 3 در بخش گرافیک تغییرات زیادی را پذیرفته که این امر شاید در موفقیت این بازی دو چندان دخالت کند .

کنترل بازی :
کنترل بازی در نسخه های پیشین کمی آزار دهنده بود . اما در این نسخه کمی از این مشکلات حل شده البته نه به طور کامل . اینطور که در سایت های خبری آمده بود کنترل BIA 3 با بازی ، World War II مقایسه شده بود که هرچند این بازی یک بازی جدید به حساب نمی آید اما دارای کنترل روان و ساده و خوبی بود . به هر حال در این باره باید منتظر نشست و منتظر نسخه ی اصلی بازی شد .

صداگذاری :
البته اینکه در بازی های جنگی یکی از عناصر مهم صدا است هیچ شکی نیست و باز هم هیچ شکی نیست که صداهای موجود در بازی های جنگی گاها شبیه به هم هستند و نباید انتظار وجود صداهای جدید در این سبک بازی ها باشیم . BIA 3 نیز از این قاعده مستثنا نیست . صدای اسلحه ها ، انفجار ها ، تانکها ، هواپیماها و ماشین ها چیزی شبیه به نسخه ی دوم این بازی است البته با کمی تفاوت . منظور از تفاوت این نیست که صدا عوض شده باشند . بلکه این است که صداها در جای درست و مناسب خود به کار برده شده اند .

نکات مثبت بازی :
بازی دارای نکات مثبت زیادی است هر چند که نکات منفی هم کم ندارد ! اما به هر حال مثبت بر منفی چیره شده ! اگر بخواهیم تک تک از نکان مثبت بازی نام ببریم می توانیم به روند بازی که به مقدار چشمگیری تغییر کرده اشاره کنیم . همچنین فیزیک و گرافیک بازی نیز بسیار بسیار بهتر شده اند که الحق به دور از انصاف است که جز نکات مثبت به شمار نیایند . البته سعی کردم نکات مثبت را از بین نکاتی انتخاب کنم که نسبت به نسخه های پیشین بهتره شده اند .

نکات منفی بازی :
شاید نتوان گفت کنترل بازی در حد بسیار عالی قرار دارد اما نمیتوان هم گفت که کنترل بازی افتضاح است . درسته که کنترل بازی نسبت به نسخه ی قبلی کمی پیشرفت کرده اما شاید برای یک بازی به این بزرگی داشتن کنترلی بهتر می توانست یکی از فاکتورهای مهم این بازی برای موفقیت تلقی شود . همانطور که متوجه شدید در پیشنمای بازی زیاد به هوش مصنوعی اشاره ای نکردم چون زیاد متوجه ی پیشرفتی در این امر نشدم . شایعات زیادی مبنی بر خوب و یا ضعیف بودن هوش مصنوعی در این بازی شده . بعضی ها می گویند که هوش مصنوعی به قدری بالاست که دشمنان شما نسبت به هر عمل شما عکس العملی خاص انجام می دهند ! و بعضی ها هم می گویند هوش مصنوعی پیشرفت چندانی نسبت به نسخه های پیشین نکرده ! به هر حال صحت داشتن این حرف ها به هیچ وجه تایید نشده و تا زمانی که سایت اصلی بازی و سایت های معتبر چیزی را اعلام نکنند نمی توان قضاوت کرد بنابراین در این پیشنما هم سعی کردم در مورد هوش مصنوعی چیز زیادی نگم .

جمع بندی کلی :
نمی توان گفت که BIA 3 می تواند بسیار بهتر از Airborne ظاهر شود و همچنین نمی توان گفت که Airborne برنده ی مطلق این جنگ است . تنها چیزی که مشخص است شانس Airborne بیشتر از BIA 3 است . اما خوب BIA را نباید دست کم گرفت چون از حق نگذریم اصلا نسخه ی سوم این بازی با دو نسخه ی قبلی قابل قیاس نیست و زمین تا آسمان فرق کرده . این بازی قرار بود که در زمستان سال 85 منتشر شود اما برای بررسی های نهایی زمان انتشار آن به تعویق افتاده . تجزیه و تحلیل این دو بازی و مقایسه ی یکدیگر باشد برای بعد از منتشر شدن هر دو بازی . اما اینطور که معلوم است رقابت ، رقابت بسیار سختی است ! ...
منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

پیش نمایش کامل بازی resident evil 5

شروع:بازی اویل،بازی که در ابتدا به دنبال علاقه مندان عام نبود و به دنبال خاصها می گشت.... در همان روزهایی که اولین اویل با زامبیهایش برروی پلی1 دیده شد همه را جذب خود نکرد ولی عده ای که جذب بازی شدند دیگر دست از سر بازی و سریهای بعدی آن برنداشتند بازی که در چندین سبک مختلف انجام می شد.در نگاه اول ساده ولی در درون پیچیده و تو در تو بود.سبکی خاص را نمی توان روی نسخه های اویل گذاشت چون هم فکری ، اکشن هستند و هم ترس و وحشت را درون شما به راه می اندازند. ولی بلاخره یک اویل عمومی ساخته شد اویلی که هم از نظر گیم پلی همه را جذب کرد و هم از نظر خط داستانی و گرافیک عالیش در زمان خود... بله بازی اویل4 بود که سری اویل را بیش از پیش به بازیکنان شناساند و همین مسئله هم باعث شد که سازندگان بازی دلایل موفقیت نسخه چهارم بازی خود را کشف کنند و بعد نسخه پنجمی را در دست ساخت بگیرند که نه تنها مشکلات نسخه قبلی خود را برطرف کنند بلکه طرفداران بیشتری را نیز برای خود جذب کنند

مقدمه:قدش نسبتا بلند است و به نظر در مسیری که می آمد هیچ جایی برای اصلاح صورت خود پیدا نکرده است.آرام مسیرش را ادامه می دهد مسیر روشن است ولی سکوتی عجیب در بین خانه ها کاهگلی وجود دارد. سکوتی که ترس را بیشتر از پیش القا می کند؟؟؟ در چند ماهه اخیر هر کس که از این مسیر گذشته است ناپدید شده است .... پس او در اینجا چه کار می کند؟؟در این سرزمین داغ و سوزان جایی برای او پیدا نخواهد شد...ولی او دست بردار نیست مسیر روبه رویش را ادامه می دهد. ناگهان صداها شکسته می شوند و کلاغهای سیاه به آسمان پر می کشند.مرد با شنیدن صدا به سرعت تفنگ خود را بیرون می کشد و به اطراف خود نگاهی می اندازد.هنوز هم همه جا سکوت برقرار است به جز صداهای غار غار و پر زدن که از بالای سر او می آید چیز دیگری نه دیده و نه شنیده نمی شود. سایه هایی از پشت به او نزدیک می شوند هنوز مرد متوجه آنها نشده است... سایه ها بیشتر می شود و...  

داستان:یکی از حسن های سری بازی اویل داستان زیبای این بازی ها است که بسیار دلنشین و عالی است. داستان این بازی هنوز به صورت قطع ویقین معلوم نیست و اصلا داستان این بازی از طرف سازندگان اعلام نشده است ولی حدسهایی با استناد به اطلاعاتی جزئی از بازی می شود زد پس داستان از این قرار است: به دنبال ناپدید شدن افراد زیادی در منطقه ای در آفریقای جنوبی این منطقه به یک راه غیر قابل عبور تبدیل شده است... از همین رو ماموران زیادی به این منطقه برای شناسایی این منطقه رفتند ، هواپیماها و هلکوپترها به خاطر طوفان شن خطرناکی که در این منطقه وجود دارد نمی توانند برای بررسی به این مناطق بیایند از این رو فقط نیروهای زمینی می توانند به منطقه بروند از این رو یکی از زبده ترین مامور از گروهی با نام B S A A( اطلاعات کامل در مورد این گروه در جلوتر گفته میشود) استفاده کردند و او را به این منطقه اعزام کردند ولی بعد از گذشت مدتی هیچ خبری از او شنیده نمی شود.

به دنبال این اتفاق فردی دیگر به نام کریس ردفیلد به این گروه دعوت می شود. فردی که ماموریتهایی خطرناک برای گروه استارز انجام داد و او از گسترش ویروس در شهر راکون سیتی جلوگیری کرد و این شهر را پاک سازی کرد این بار با تجربه تر و با امکانات تر به سمت منطقه مرموز پا می گذارد. در ابتدا همه چیز برای او آرام است ولی هجوم عده ای به او باعث می شود او دست به اسلحه شود و آنها را از پا در بیاورد ... کریس جلوتر جنازه ماموری که به اینجا فرستاده شده است را می بینید.و فردی که در حال صحبت است :" هیچ کس نمی تواند از این شهر عبور کند اینجا شهر ماست این سفیدها قصد خانه خراب کردن دوباره ما را دارند" ... جلوتر با هجوم بیشمار این افراد روبه رو می شود ولی آیا وحشی بودن این افراد ربطی به سیاه بودن آنها دارد در جواب باید بگوییم خیر آنها تشنه هستند آن هم نه تشنه گوشت کثیف کریس بلکه تشنه خون او هستند ؟؟و می خواهند باخوردن آن آرام بگیرند. اطلاعاتی در دست نیست که چرا این انسانها(بهتر بگم موجودات) به این حالت وحشی هستند ولی یک پیش بینی می تواند آزمایشاتی باشد که در آفریقای جنوبی اتفاق افتاده و این بلا بر سر این مردم آمده است.کریس این بار فکر نکنم برای نجات کسی آمده باشد چون همین که بتواند جان خود را از این معرکه سالم به در کند خود یک کار بزرگ است.(این اطلاعات اصلا توسط سازنگان تایید نشده اند ولی...)

گیم پلی:باز هم سبکی با حالت اویل4 را خواهید دید این موضوع را موقعی بیشتر متوجه می شوید که عکسها و تریلر های بازی را کمی به دقت نگاه کنید حتی برای نشانه گیری و تیر اندازی هم باید از همان نور تفنگتان استفاده کنید... ولی آیا یک نقص است که از بازی اویل4 برای گیم پلی این بازی کمک گرفته شود ؟ باید گفت خیر زیرا بعد از عوض شدن حالت گیم پلی بازی اویل با آمدن اویل4 همه و همه از این گیم پلی راضی بودند و از ان لذت بردند پس دلیلی برای این نبود که سازندگان دوباره از همان گیم پلی سری قبلی البته با تغییراتی در جهت بهبود آن استفاده نکنند. دوربین دید شما را مانند اویل4 را بقل شخصیت اول بازی نشان می دهد که علت این موضوع این است که شما بهتر بتوانید محیط بازی را زیر نظر بگیرید.چیز جالب حتی اگر شلیک هم نکنید باز کریس مانند لیون در اویل4 تفنگ خود را به همان حالت و در بقل سر خود با دو دست می گیرد،حالتی که یک فیگور عالی را به شخصیت بازی می دهد.کنترل بازی نیز همان حالت عالی اویل4 را خواهد داشت...در بازی مشت زدن یا لگد زدن وجود دارد این حالت نیز مانند سری قبل است یعنی اول باید دشمن را گیج بکنید و بعد آنها را با لگد زدن از خود دور کنید البته این حالت نیز پیشرفت هایی کرده است و باید گفت از اویل4 یک سرو گردن بهتر شده است. شما دارای اسلحه های زیادی هستید که باز هم مانند سری قبل قابل آپگرید می باشد ولی هنوز معلوم نیست به چه طریقی باید این کار را انجام دهید در سری قبل پیرمردی در جای جای بازی وجود داشت که فروشنده بود ولی در این سری هیچ چیز معلوم نیست؟؟

دشمنان غیر عادی: دشمنان در بازی از سری قبل واقعا وحشی تر هستند. در اویل4 اونها فقط قصد کشتن شما را داشتند تا شما به آن دختررئیس جمهور نرسید ولی در این سری دشمنان حریص تر از قبل شده اند و به خاطر خون شما می خواهند شما را ناقص کنند!!!دشمنان از هر وسیله برای کشتن شما استفاده می کنند و کمتر می توانید دشمنی را بدون اسلحه و دست خالی ببینید ... در دست دشمنان تا دلتان بخواهد قمه و چاقو و داس وتبر هست که می خواهند به جان و ریه و کلیه شما فرو کنند ولی اینبار مثل <<چهارخونه>> نیست که فقط به قلوه طرف فشار بیارند بلکه قلوه طرف رو به دهن می کشند!!!قیافه دشمنان هم که ترسناکتر از قبلی ها است و از هر سنینی در دشمنان می بینید .

محیط بازی:محیط بازی کاملا برای شما تر و تازه است و در کمتری بازی محیطی در آفریقای جنوبی و در روستاهای عجیب و غریب ان دیده بودیم ولی شاید فکر کنید با محیط اویل4 کمی مشابه باشد ولی باید گفت محیط کاملا متفاوت و عالی طراحی شده است.زمین بازی بیشتر حالت کویری خود یعنی حالتی خشک و بی آب و علف دارد ولی واقعا در آن تکسچرهای عالی به کار رفته است طوری که همیشه هموار و تکنواخت نیست و تفاوتهای گوناگونی در گوشه گوشه آن خواهید دید، در گوشه و کنار زمین سنگریزه ها یا سنگ های بزرگ نیز دیده می شوند. درختهای کویری و بعضی علفهای مخصوص نیز در بعضی قسمت های بازی مشاهده میشوند ولی اوج محیط بازی در جایی در درون بازی است...جایی که در آنجا زندگی در جریان است محیط عجیب که در انجا محیطی مانند روستا دارد در آنجا وسایل مختلفی وجود دارد و حتی حیوانات اهلی را نیز در این محیط خواهید دید این بار حتی خانه ها را هم متفاوت خواهید دید خانه هایی که با سقفی نیمه کاره و یا کامل و یا بدنه با گونی پوشیده شده... در بعضی قسمت های بازی جعبه ها و بشکه های را خواهید دید و بهتر بگویم در محیط بازی همه چیزی که در یک روستا است وجود دارد و همه خانه ها هم بعد داخلی دارند و همه هم پر از دشمن و وسایل مختلفی هستند. در محیط از کوچکترین جزئیات چشم پوشی نشده است مثلا آنتن تلوزیون را هم در سقف بعضی خانه ها می بینید و در همان خانه می توانید تلوزیون را ببینید.همه خانه ها سالم و صحیح نیستند و بعضی خانه هایی با درهای شکسته یا پنجرهای درب و داغون در بازی خواهید دید.

ترس از نوعی جدید: وقتی حرف از ترس می شه حتما یاد تاریکی شب و زیر زمین خونتون می افتید!!هر چیز ساده ای در تاریکی ممکن است برای شما ترسناک باشد، ولی فکر کنید باید به چه درجه ای برسید که در روشنایی روز هم از ترس به خود بلرزید؟؟شاید این را باید بگویم که شاید سازندگان بازی اویل4 فقط قصد داشتند که شما را با این سبک اشنا بکنند و شما را زیاد نترساندند زیرا در بازی اویل4 هیچ شوک و هیچ ترسی به این حالت در بازی وجود نمی آورد و فقط ترس روی صداگذاری و آهنگ بازی می گردد. اما این بار در اویل5 چیزی دیگری را می بینید، چیزی که برای اولین بار درست شده است ... شما در زمین ساکت و صاف جلو می روید و ناگهان دشمنان به سمت شما هجوم می آورند، البته نه آرام و با صبر و طمعنینه بلکه به سرعت به سمت شما هجوم میاورند و با سر و صدای زیاد شما را تعقیب می کنند ولی همیشه این طور نیست دارید می روید آهنگ هم ملایم و آرام است هیچ صدایی نمی شنوید ناگهان از پشت شما یک نفر به سمت شما با سر و صدای زیاد هجوم میاورد اون موقع است که شاید حتی از ادامه بازی هم منصرف شوید.ترس در آهنگ و صدای بازی نیز محصوص است و در مواردی شما را وادار می کند که حتی اسپیکر خود را قطع کنید. در کل ترس حالت و نوعی جدید است که در هیچ بازی دیگری ندیده اید پس اگر از سبک ترس خوشتان نمی آید به هیچ وجه به این بازی فکر هم نکنید چه برسد به خواندن ادامه این پیش نمایش!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هوش مصنوعی: در سری قبل یعنی اویل4 دیدیم که چقدر هوش مصنوعی سری اویل به یکباره بالا رفته و پیشرفت کرد. این بار هم همان هوش مصنوعی ولی این بار در سطح بالاتری از آن را می بینید.این بار دشمنان بیش از پیش گروهی به سمت شما هجوم میآورند یعنی بیشتر سعی می کنند گروهی و در جهات مختلف به سمت شما هجوم بیاورند تا تک تک و فقط از یک ناحیه . چیزی که در اویل4 دیدید که دشمنان از یک سمت و به صورت جدا جدا به شما حمله می کردند ولی این بار شاهد این خواهید بود که سه چهار دشمن به صورت هم زمان به سمت شما بشتابند و بعد آنجاست که خدا باید به داد شما برسد؟؟هوش مصنوعی با رفتن به قسمتها و مراحل بالایی مانند سری قبل اویل بالاتر و بهتر می شود زیرا سازندگان با افزایش مراحل به شما امکانات بیشتری می دهند و همچنین خود شما هم مهارتتان بالا تر می رود و در مقابل بازی دشمنان را مجهز تر و باهوش تر به مصاف شما می فرستند تا بازی حالت این به اون در داشته باشه و هیچ موقع جذابیت خودشو از دست نده . در کل هوش مصنوعی پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است ولی بی رحمانه نیز سخت نشده است تا شما را اذیت کند.

اطلاعاتی بیشتر از شخصصیت اول بازی و گروه B.S.A.A:شخصیت اول بازی کریس رد فیلد نام دارد او ابتدا در نیروی هوایی آمریکا کار می کرد او فردی زرنگ و باهوش بود و به عنوان خلبان نظامی در خدمت این اورگان بود ولی به خاطر اینکه محیط نظامی با او ساگار نبود و او قصد اطاعت بدون چون چرا از بالایی های خود نداشت از آنجا اخراج شد.او بعد از اخراج به خانه رفت ولی دست از تمرینات تیر اندازی و بدنی برنداشت بلاخره گروهی مرموز با نام S.T.A.R.S (تکنیکهای ویژه و سرویس های عملیات نجات)اونو خواستن و اون در اونجا گروهی رو با نام گروه آلفا پایه ریزی کرد و تلاش زیادی برای رسوایی مسئولان آنبرلا (در نسخه اول:برای اطلاعات بیشتر تاریخچه را بخوانید) در آن زمان کرد ولی در آزمایشگاهای زیر زمینی آنبرلا گیر افتاد ولی با هزار زحمت خود را از دست این زامبی ها نجات داد و بلاخره گروه آنبرلا را متلاشی کرد. در سال 2002 کریس را در مقابل رئیس سازمان S.T.A.R.S یعنی آلبرت وسکر دیدید ولی این بار و بعد از مدت ها او به گروهی جدید پیوسته و به احتمال زیاد باز هم بحث یک ویروس خطرناک در میان است و این بار کریس را با قیافه ای واقعا طبیعی و عالی می بینیم.... او کاملا پیشرفت کرده است و یک فرد بالغ شده است، او دارای یک کلت پیشرفته و یک چاقوی بزرگ در پشتش است.

گروه جدید B.S.A.A نام دارد :BSAA مخفف کلمه ای است که فقط دو کلمه Business Software Association Australia و British South American Airways می تونه معنی این کلمه باشه که البته به اولی که معنی اون انجمن کار نرم افزاری استرالیا است که فکر نکنم به بازی و به شخصیت کریس بخوره ولی دومی با عقل جور در می یاد که به معنی شرکت هوایی انگلیسی شمال آمریکا است که با سابقۀ کریس شاید بخورد که برای این شرکت باشد ولی شایدم یک اورگان غیر واقعی باشه که خود مسئولان کپکام که از این چیزا خیلی بلدن درست کردن ولی در هر صورت شاید معنی دوم رو بده ولی اگه معنی دوم رو بده داستان بازی به این شکل تغییر میکند:کریس در شرکت هوایی کار می کند که در یک همچین جایی گیر کرده و باید خودشو نجات بده !! البته داستان بالایی قطعی تره تا این ولی در کل هیچ داستانی فعلا تایید نشده؟؟

منبع:نقد بازی ها -کد تقلب -کنسولها

نقد و بررسی بازی the punisher

نقد وبررسي بازي The Punisher
او برای انتقام دست به هر کاری می زند. می کشد و پیش می رود. هیچ ر�*م و گذشتی از خود نشان نمی دهد و دشمنان خودش را به سخت ترین شکل ممکن از بین برده و نابود می سازد. کسانی که پیش روی او قرار می گیرند تنها یک خواسته دارند و بس ، مرگی بدون عذاب...

توسعه دهنده :
Volition Inc

ناشر :
THQ

سبك :
اكشن

تاريخ انتشار :
2005/01/18

سيستم مورد نياز :
پنتيوم III ، ويندوز 98 و بالاتر ، 128 مگابايت رم ، 64 مگابايت كارت گرافيك ، 2 گيگابايت فضای خالی

سيستم پيشنهادی :
پنتيوم IV ، ويندوز 98 و بالاتر ، 512 مگابايت رم ، 128 مگابايت كارت گرافيك ، 2 گيگابايت فضای خالی


داستان بازی توسط شخصیت اصلی فرانک کستل که توسط پلیس دستگیر شده است ، بیان می شود. خانواده او توسط خلافکاران به قتل رسیده اند. او هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد پس برای گرفتن انتقام خانواده اش دست به هر کاری می زند. در واقع داستان بازی که بصورت فلش بک می باشد از زبان او بیان می شود و شما تک تک وقایع را در ادامه و در طی مراحل مختلف بازی خواهید چشید. The Punisher شباهت بسیار زیادی با بازی Max Payne دارا می باشد و به نظر می آید که با الهام گیری از این بازی ساخته شده است. در واقع بازی از منطق خاصی پیروی نمی کند و تنها باید به کشتن افرادی که پیش روی شما قرار می گیرند پرداخته و کمتر در طول بازی با معمایی مواجه خواهید شد. البته برای قهرمان بازی تنها کشتن مهم نیست بلکه نابود کردن دشمنان به طوری که هرگز فراموش نکنند برای او مهم و ارزشمند است و به طور قطع کشتن دشمنان از راه های مختلف ممکن می باشد. نکته جالب دیگر ، توانایی بازجویی دشمنان است که در ادامه توضیحات بیشتری در این مورد خواهم داد. یکی دیگر از مهمترین ویژگی های بازی در بخش Slaughter خلاصه می شود. در این بخش همچون بازیی مثل The Suffering شخصیت اصلی دارای قدرتی خارق العاده می شود و توانایی نابود کردن دشمنان را به سادگی کسب می کند. لازم به ذکر است که The Punisher بر اساس سیستم امتیازی توسعه داده شده است. در واقع در هر مرحله بازی ، شما امتیازاتی کسب می کنید که بر اساس امتیاز کسب شده مدالی به شما تعلق می گیرد. این کسب امتیاز ارتباط مستقیمی با نحوه کشتن دشمنان دارا می باشد. اگر از روش های ویژه نابود کردن دشمنان استفاده کنید و افراد زیادی را با موفقیت مورد بازجویی قرار داده و از آنها کسب اطلاعات بکنید به طور قطع امتیاز بیشتری کسب می کنید. شاید برای شما این سوال پیش آمده باشد که این امتیازها چه سودی دارند ! در پایان هر مرحله بر اساس امتیازی که کسب کرده اید قادر به افزایش قابلیت های مختلف خود خواهید بود. از این جمله می توان به افزایش مدت زمان حالت Slaughter و یا توانایی حمل تعداد بیشتری اسلحه اشاره نمود.



حال بهتر است توضیحاتی در مورد بخش بازجویی در اختیار شما قرار بدهم. شما در بازی قادر هستید تا همه دشمنان را مورد بازجویی قرار داده و از آنان کسب اطلاعات بکنید. قبل از هرچیز به دشمن نزدیک شده و با فشردن کلید مورد نظر قادر به تحت فشار قرار دادن او و بازجویی از او خواهید شد در اینجا قادر به انتخاب روش هایی از قبیل خفه کردن ، مشت زدن ، سر دشمن را به جایی کوبیدن و یا اسلحه را به سمت دشمن گرفتن می باشید. لازم به ذکر است که هر یک از دشمنان دارای اراده های متفاوت هستند و اگر با دقت به آزار و اذیت هریک بپردازید آنان سرانجام اطلاعات مورد نظر را در اختیار شما قرار خواهند داد اما اگر در طی مدت زمان مشخصی نتوانید از آنها اطلاعات لازم را کسب کنید دشمن خواهد مرد و بدین ترتیب از امتیاز شما در طول مرحله تا حد معینی کاسته می شود. اگرچه می توانید به بازجویی تمامی دشمنانی که پیش روی شما قرار می گیرند ، بپردازید اما بعضی از آنان واقعا هیچگونه اطلاعاتی در اختیار ندارند و به همین جهت آنها را باید بکشید. فرانک فردی است که همواره دوست دارد تنها ، کار کند و قابلیت نابود کردن دشمنان زیادی را دارد اما بهترین کمک او در محیط های شلوغ ، دشمنانش می باشد. بدین گونه که شما می توانید دشمنان را به اسارت خود در آورده و از آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. به عنوان مثال در پشت درهایی که امکان وجود دشمن می رود قادر هستید که اسیر خود را با هل دادن به سمت در و باز کردن آن از وجود و یا عدم وجود دشمن با خبر شوید. نکته جالب تر آنکه در صورت وجود دشمن آنها به سمت اسیر شلیک می کنند و اگر شما سرعت عمل لازم را به خرج دهید می توانید آنها را غافلگیر کرده و بکشید.



هوش مصنوعی بازی به هیچ وجه قوی نمی باشد و دشمنان هیچگونه حرکت هوشمندانه ای که شما را غافلگیر کرده و باعث تعجبتان شود ، انجام نمی دهند و همین مساله از جذابیت های بازی تا حدود زیادی می کاهد. کنترل بازی را می توان از عمده نقاط ضعف بازی شمرد که بازیکن را به شدت آزار می دهد و همین مساله باعث می شود تا بازیکن در به پایان رساندن مراحل بازی بسیار اذیت شده و به دردسر بیافتد.
صدا و موزیک ها را می توان از جمله نقاط قوت بازی به شمار آورد. موزیک ها در محیط های مختلف بسیار خوب کار شده اند و صداگذاری شخصیت ها به بهترین شکل ممکن انجام گرفته است. در ضمن صداگذاری شخصیت اصلی یعنی فرانک توسط بازیگر اصلی فیلم The Punisher انجام گرفته است. صحبت هایی که بعضا در گوشه و کنار بین دشمنان انجام می گیرد نیز جذابیت خاصی به بازی می بخشد.
گرافیک بازی در سطح بسیار ضعیفی قرار دارد. طرا�*ی شخصیت ها و تحرک سازی آنان به هیج وجه موفق نبوده است. طراحی محیط اطراف نیز آنچنان که باید و شاید رضایت بخش نبود. وجود اشتباهات گوناگون در این بخش باعث شده است تا The Punisher از بازی های هم سبکش بسیار عقب تر باشد.
در ضمن بعد از گذراندن چند مرحله بازی بیش از پیش تکراری می شود و همین می تواند عاملی دیگر بر ناموفقیت های بازی شمرده شود.
در مجموع The Punisher همانطور که اشاره کردم با الهام گیری از بازیی همچون Max Payne ساخته شده است اما به هیچ وجه بازی موفقی نبود و نتوانست رضایت علاقه مندان این سبک را برآورده کند

نقد بازی فوق العاده زیبای متال گیر(metal gear solid 4 guns of the patriots

اسنیک پیر دوباره باز می گردد. آماده باشید تا او را در آخرین ماموریتش در دنیایی پر از هرج و مرج همراهی کنید. ماموریتی که پایانش مرگ است.

این آخرین ماموریت او است. هم اکنون اوضاع نسبت به قبل خیلی فرق می کند. جنگ تغییر کرده است. در هر صورت مهمترین نکته برای بازی کنندگان، بازگشت اش است. اسنیک تنها کمی شکسته تر و پیر تر از قبل شده است و دیگر مانند گذشته زیبا رو نیست. آیا این از ارزش و اعتبار این قهرمان افسانه ای در نزد طرفدارانش کم می کند؟ او در آخرین و جدید ترین نسخه از سری MGS یعنی Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots آمده است تا ثابت کند که هرچند شکسته و پیر است اما هنوز همانقدرچست و چابک، زیرک، قوی و فرز است. البته این چست و چابکی را مدیون سرنگ هایی است که مجبور است هر وقت یک بار آن ها را تزریق کند. در پشت صورت خسته اسنیک، هیدئو کوجیما قرار دارد که در تمام نسخه های دیگر این سری نیز نقش مهمی داشته است. اگر نسخه های قبلی این سری را انجام داده باشید مطمئنا قبول خواهید داشت که این سری تحولات بسیار بزرگی را در بین بازی های کامپیوتری ایجاد کرد و در واقع بازی های امروزی بدون سری MGS شاید کاملا متفاوت بودند.

اسنیک در MGS4 باز می گردد. او تنها کمی پیرتر و شکسته تر شده است.

مسلما یکی از مهمترین نکات موفق سری MGS داستان آن است که بسیار شبیه یک فیلم سینمایی کامل است. به طوری که به تک تک جزئیات آن توجه شده است و اگر درست به آن دقت کنید متوجه نکات بسیار ریز و جالبی خواهید شد. داستان نسخه چهارم بازی، Guns of the Patriots تقریبا 6 سال پس از واقعه جزیره مان هاتان یا بهتر است گفت 6 سال پس از داستان MGS2 : Sons of Liberty به وقوع می پیوندد. دنیا تغییر کرده است. اکنون دیگر جنگ به یک کار پر سود تبدیل شده است. جنگ دیگر به خاطر منابع مختلف، فرهنگ ها، نژاد ها و موارد اینگونه نیست. اکنون ماشین ها و افراد اجیر شده به نمایندگی از شرکت های شخصی نظامی (PMC) در جنگ هایی بی پایان با هم مبارزه می کنند. اینطور که به نظر می رسد هر پنج PMC بزرگ دنیا به شرکتی به نام Outer Heaven تعلق دارند. این شرکت توسط Big Boss تاسیس شد و اگر به خاطر داشته باشید در سال 1995 تلاش کرد با پروژه Metal Gear TX-55 به برتری نظامی دست یابد اما با دخالت اسنیک نقشه های آن ها بر باد رفت.

در MGS4 در پشت این شرکت برادر و دشمن خونی Solid Snake یعنی Liquid Snake قرار دارد. او یکی از سه برادری است که در پروژه Les Enfants Terribles توسط نمونه سلول های Big Boss متولد شد. آخرین برادر آن ها نیز Solidus بود که در 1972 همراه دو برادر دیگر به دنیا آمد و در MGS2 وارد داستان شد. Liquid Snake همواره از Solid Snake نفرت داشته است. دلیل این نفرت موفق تر بودن اسنیک بوده است. اگر نسخه اول را انجام داده باشید حتما صحنه های مبارزه بین آن ها را به خاطر دارید. در آخر نسخه اول نیز Liquid کشته می شد. در MGS2 مشخص می شد که Liquid نمرده است و کنترل Revolver Ocelot را از طریق بازوی پیوندی اش به دست گرفته است و سعی می کند که از طریق او به اهدافش برسد. پس از اینکه او موفق به دزدیدن یک Metal Gear RAY می شود به طور ناگهانی ناپدید می شود تا به مبارزه با میهن دوستان (Patriots) برود.

اگر اطلاع ندارید باید گفت که گروه میهن دوستان، گروهی است متشکل از 12 فرد ناشناس است که در قدرت واقعی را در آمریکا در دست دارند. قدرت آن ها بسیار زیاد است و حتی رئیس جمهور هم زیر دست آن ها است. کمتر کسی از وجود این گروه با خبر است. اینطور که به نظر می رسد این گروه نقش مهمی را در این نسخه ایفا می کند. به طوری که حتی اسم بازی نیز از نام این گروه بر گرفته شده است. اینطور که گفته شده سازمان FOXHOUND نیز در این نسخه نقش مهمی دارد. در MGS3 شما کنترل اسنیک را به عنوان یکی از اعضای این سازمان به عهده می گرفتید. FOXHOUND سازمانی متشکل از افراد کاملا کارکشته است و کمتر کسی می تواند وارد آن شود. اکنون این سازمان دچار تغییر و تحولاتی شده است و اعضای جدیدی در آن فعالیت می کنند.

Liquid پس از ماجرای MGS2 تصمیم می گیرد که به اروپای شرقی برود و شرکت Outer Heaven را دوباره تاسیس کند و از طریق آن به مبارزه با میهن دوستان بپردازد. شرکت Outer Heaven کم کم به قدرت نظامی ای بسیار زیادی دست می یابد. به طوری که قدرتش، هم تراز با قدرت نظامی آمریکا می شود. با این وجود خطر شدیدی دنیا را تحدید می کند و وضعیت بسیار بحرانی است. اینجاست که قهرمان کهن سال سری وارد عمل می شود تا بار دیگر دنیا را نجات دهد. این آخرین ماموریت او است، ماموریتی سرنوشت ساز برای تمام جهانیان، او تنها امید مردم است.

MGS4 آینده ای را نشان می دهد که جنگ در آن بیداد می کند. دنیایی که ماشین ها و سرباز های اجیر شده در مبارزات بی پایان با هم روبرو می شوند.

اینطور که گفته شده در این نسخه تمام شخصیت های مهم و برجسته MGS و MGS2 دوباره باز خواهند گشت. در واقع کوجیما قصد دارد در آخرین شماره از سری MGS اهداف این شخصیت ها را فاش کند و تمام سوال های پاسخ داده نشده در مورد آن ها را پاسخ دهد. می توان گفت که اصلا هدف از ساخت Guns of the Patriot آشکار ساختن راز های نسخه های قبلی و جواب دادن به تمام سوال هایی است که در ذهن بازیکنان نقش بسته است. تا به حال تعدادی از شخصیت های کلیدی در این نسخه فاش شده اند که شامل Liquid Snake، Meryl Silverburgh، Naomi Hunter، Otacon، Raiden، Revolver Ocelot، Roy Campbell، Vamp و خود اسنیک می شوند که با نام Solid Snake و همچنین Old Snake شناخته می شود. اینطور که گفته شده، Raiden شخصیت اصلی نسخه دوم، هم اکنون بسیار با تجربه تر و باحال تر شده است و دیگر مانند گذشته نیست. اینبار نوبت او است که به اسنیک پیر کمک کند و از او محافظت کند.

مسلما با پیشرفت سخت افزار ها، انتظارات بازیکن ها نیز بسیار بیش تر از قبل می شود. کوجیما نیز به خوبی این انتظارات بالا را درک کرده است و تصمیم دارد بازی ای را عرضه کند که تا به حال نظیر آن دیده نشده است. از نظر خود او نسخه های اول تا سوم این سری، سه گانه ای بودند که به طبع باید از یکدیگر پیروی می کردند. او اصلا قصد ساخت نسخه ای دیگر از این سری را نداشته است اما با توجه به مشتاقان بسیاری که می خواستند بفهمند که بعد از MGS2 چه اتفاقی روی می دهد او شروع به کار بروی نسخه بعدی این سری کرده است. هم اکنون دست او بسیار باز تر از قبل است. او می خواهد بازی ها را از حالت دروغین خود در آورد و آن ها را بیشتر به سمت واقعیت گرایش دهد.

متاسفانه تا به حال هیچ فیلمی از روند بازی واقعی MGS4 عرضه نشده است و باید به نکات کلیدی فیلم ها و گفته های سازندگان اکتفا کنیم. اینطور که گفته شده در طول MGS4 تنها شخصیت قابل بازی، خود اسنیک است و شما نمی توانید در نقش هیچ یک از شخصیت های دیگر بازی کنید. همانطور که ذکر شد کوجیما سعی کرده است که این نسخه را بیشتر به سمت واقعیت تمایل دهد. او می خواهد حس واقعی میدان جنگ را به بازیکنان القا کند.

هیچ جایی برای مخفی شدن نیست. این جمله ای است که بنیان و پایه MGS4 را تشکیل می دهد. البته این جمله به این معنی نیست که بازی از سبک اکشن مخفی کاری خارج شده و تبدیل به یک بازی اکشن خالص شده که در آن صحنه آهسته و موارد اینگونه هم به کار رفته باشد. به گفته خود کوجیما شما هنوز هم می توانید مخفی شوید اما موقعیت ها اینبار کاملا متفاوت است. در نسخه های قبلی مکان های مختلفی مثل دیوار ها، سبزه زار ها و موارد اینگونه وجود داشتند که می توانستید با کمک آن ها خود را مخفی کنید. اما در این نسخه محیط تاثیر پذیر است، بنابراین ممکن است دیواری که تا چند دقیقه پیش در پشت آن مخفی شده بودید، با یک انفجار خراب شود و ناگهان تمام دشمنان متوجه شما شوند. در فیلم های پخش شده نیز نظیر این صحنه ها دیده می شود. در کل منظور از "هیچ جایی برای مخفی شدن نیست" این است که موقعیت هایی در بازی وجود دارند که اسنیک نمی تواند در هیچ جا مخفی شود و مجبور است که با دشمنان روبرو شود.

شخصیت های قدیمی در نسخه های قبل، در MGS4 دوباره باز می گردند.

نکته جالب دیگری که تا به حال به آن اشاره هایی شده است، مبارزات روحی است که بین اسنیک و دشمنانش به وقوع می پیوندند. در واقع در طول بازی، شما باید به احساسات اسنیک و دیگر افراد نیز توجه داشته باشید. چرا که این احساسات نقش مهمی در بازی ایفا می کنند. تا کنون اطلاعات زیادی در مورد چگونگی عملکرد سیستم احساسات فاش نشده است. اما اینطور که گفته شده سازندگان، برای القا هر چه بهتر این احساسات به بازیکن با روان پزشکان مشورت می کنند.

تا به حال در تمام نسخه های اول تا سوم بازی، اصل کلی بازی به این صورت بوده است که تنها دو دسته از افراد وجود داشته اند. دسته اول با شما دوست بودند و دسته دوم هم دشمن بودند. در واقع اسنیک در برابر دشمنان مشخصی قرار داشته است. اما در این نسخه اوضاع کمی متفاوت است. گروه های بیشتری در بازی وجود دارند که دوستی و دشمنی آن ها با شما به دست خودتان است. روابط بین اسنیک و این گروه ها در طول بازی قابل تغییر است و بسته به نوع رفتار شما با آن ها است. این ایده واقعا جالب است و استفاده آن در چنین بازی ای می تواند محصولی فوق العاده را ایجاد کند.

دوربین بازی نیز قسمت دیگری است که در این نسخه کمی دچار تحول می شود. در 3 نسخه قبل شما به طور کلی از بالای شخصیت اصلی او را کنترل می کردید. اما سازندگان تصمیم گرفته اند که دوربین را به صورت سوم شخص در آورند و شما باید از این به بعد باید از پشت سر اسنیک را کنترل کنید. در Metal Gear Solid 3: Subsistence. نسخه ای آزمایشی از دوربین MGS4 گنجانده شده بود و خوشبختانه با استقبال خوبی هم روبرو شد.

سیستم استتار نسخه سوم بازی اکنون به صورتی ساده تر در بازی گنجانده شده است. در واقع اسنیک برای استتار تنها یک پوشش به نام Octocamo در اختیار دارد که مانند پوست آفتاب پرست، به رنگ محیط در می آید و کاری می کند که اسنیک دیده نشود. در این نسخه اسنیک تنها نیست و یک ربات به نام Metal Gear Mk.II او را در ماموریت مهمش برای نجات دنیا همراهی می کند. این ربات که نمونه ای ساده از پروژه Metal Gear است قابلیت های بسیاری دارد و کمک بسیار بزرگی برای اسنیک است. این ربات تجهیزات نظامی اسنیک را تامین می کند، در مبارزات به او کمک می کند، می تواند وضعیت سربازان و مشخصات آن ها را تائین کند، مناطق خاص را شناسایی کند و کار های بسیار دیگری که هنوز معلوم نیستند. این رباط توسط Otacon، دوست وفادار اسنیک که در نسخه های یک و دو به او کمک بسیاری می کرد، ساخته شده است تا به اسنیک در آخرین ماموریتش کمک کند. MK.II از مکانی امن به دست خود Otacon کنترل می شود. اینطور که گفته شده در MGS این ربات به عنوان پل ارتباط شما با دیگران است و احتمالا دیگر خبری از Codec قدیمی نیست که برای رد و بدل صحبت ها در نظر گرفته شده بود.

در این نسخه ربات ها نیز به دشمنان شما اضافه شده اند.

تا به حال چیز زیادی در مورد اسلحه های بازی مشخص نشده است. اما طبق گفته های خود کوجیما در این نسخه تعدادی از سلاح های فعلی و امروزی از جمله M4 گنجانده شده اند. با توجه به اینکه بازی در آینده به وقوع می پیوندد بقیه سلاح ها نیز با استفاده از قدرت تخیل تیم به وجود آمده اند. هنوز چیز زیادی در مورد دشمنان نیز فاش نشده است و دوستداران بازی تا به حال تنها از وجود ربات هایی به نام Gekko مطلع شده اند که مدل ساده ای از Metal Gear هستند و با وجود پاهای دراز و قویش بسیار خطرناک هستند. این ربات بلند قد و رعنا توسط سلاح های هسته ای نیز تجهیز شده اند که بسیار به درد ترکاندن انسان هایی مثل اسنیک می خورند.

اگر فیلم های پخش شده از بازی را دیده باشید، حتما تا به حال به چشم های اسنیک توجه کرده اید. چه بر سر چشم های اسنیک آمده است؟ جواب این سوال نیز دوباره به مخترع ارجمند، جناب آقای Otacon بر می گردد. او وقتی متوجه مشکل چشم های اسنیک می شود، دست به اختراع چشمی مکانیکی ای میزند که احتمالا قابلیت های جالبی هم دارد. فرض کنید با کمک این چشم که با نام Solid Eye شناخته می شود، بتوانید از مادون قرمز استفاده کنید یا سیستم Night Vision ای همراه این چشم باشد که به شما کمک کند مکان های تاریک را به وضوح ببینید. البته هنوز اطلاعات چندان کاملی در مورد این چشم ها به دست نیامده است.

سازندگان سعی کرده اند سیستم نشانه گیری بازی را نیز در این نسخه بهبود بخشند. به طوری که شما بتوانید به راحتی در حالت سوم شخص شلیک کنید. البته حالت اول شخص نیز هنوز در بازی وجود دارد تا در صورت لزوم از آن استفاده کنید و بتوانید دقیق تر هدف گیری کنید و مغز دشمنان را متلاشی کنید. اینطور که خود کوجیما گفته حساس بودن دسته های PS3 به حرکت برای آن ها یک شوک بزرگ بوده است و با این وضع مجبورند ساعت ها وقت صرف کنند تا بتوانند به خوبی از این کنترل استفاده کنند. با این وجود اگر بازی کمی به تاخیر بیفتد نباید تعجب کنید.

مسلما بزرگترین تغییر و تحول در Metal Gear Solid 3: Subsistence، بخش چند نفره ای بود که در این نسخه به بازی اضافه شد. به طور یقین محبوبیت بسیار زیاد این بخش سازندگان را مجبور خواهد کرد که این امکان را در آخرین نسخه بازی بگنجانند. البته امکان دارد آن ها یک بازی جداگانه به نام Metal Gear Online را عرضه کنند که تنها بروی بخش چند نفره تمرکز داشته باشد. اینطور که کوجیما در مورد این قسمت صحبت کرده است مطمئنا بسیار جذاب خواهد بود. تا به حال دو حالت مختلف برای بازی چند نفره در نظر گرفته شده است. در حالت اول دو تیم مختلف در برابر هم قرار می گیرند و هر تیم باید با استفاده از کار گروهی و همکاری اعضای گروه، سعی کند تا کار اعضای تیم دوم را یک سره کند.

چشم سمت راست اسنیک یک چشم مکانیکی به نام Solid Eye است.

حالت دوم که به گفته خود کوجیما واقعا جذاب است، حالتی است که در آن اسنیک در برابر دشمنانش قرار می گیرد. در این حالت یکی از بازیکن ها نقش اسنیک را دارد و بقیه هم به عنوان سرباز ها باید سعی کنند او را دستگیر کنند. اگر شما در نقش اسنیک قرار بگیرید که مثل همیشه سعی می کنید دشمنان خود را از بین ببرید. اما وقتی که در نقش یکی از دشمنان او قرار بگیرید اوضاع کاملا فرق می کند. در این حالت می تواند کاملا احساس کنید که وقتی در نقش اسنیک دشمنان را از بین می برید، آن ها چه احساسی دارند. سازندگان تصمیم دارند شما را کاملا با احساس دشمنان آشنا کنند.

اگر تا به حال بازی های این سری را انجام داده باشید حتما به خاطر دارید وقتی که در زیر جعبه های مشهور MGS مخفی می شدید، یا زمانی که سعی می کردید با ایجاد صدا توجه دشمنان را جلب کنید و آن ها را به سمت خود بکشانید. حتما آن صحنه هایی هم به خاطر دارید که با گذاشتن مواردی مثل مجلات مختلف بروی زمین دشمنان را مشغول می کرد و ناگهان آن ها را غافلگیر می کردید. اگر در نقش دشمنان اسنیک قرار بگیرید، مجبورید این بلا ها را تجربه کنید و از آن ها تا می توانید لذت ببرید. برای مثال اگر اسنیک صدا ایجاد کند شخصیت شما ناخواسته به طرف صدا کشیده می شود یا اگر اسنیک در زیر جعبه مخفی شده باشد و شما هم بدانید که او کجا است تا زمانی که به نحوی لو برود نمی توانید او را شناسایی کنید. این نکته ها واقعا می تواند رنج آور باشد اما به شما اجازه می دهد که درک کنید دشمنان چه می کشند وقتی که آن ها را به صورت کاملا ناجوانمردانه سرگرم خواندن مجله می کردید و از پشت غافلگیرشان می کردید.

امروزه با توجه به قابلیت سخت افزاری کنسول های نسل بعد، در کنار روند بازی، گرافیک به یک امر بسیار مهم تبدیل شده است و گرافیک عالی می تواند یکی از مهمترین دلیل های موفقیت یک بازی باشد. اینطور که گفته شده تمام فیلم های عرضه شده از بازی تاکنون توسط موتور خود بازی ایجاد شده اند و به صورت از قبل رندر شده نیستند. با توجه به این گفته ها به راحتی می توان گفت که MGS4 از نظر گرافیکی، در بین بازی های کنسول های نسل بعد، یکی از بهترین ها است و از بسیاری از بازی ها یک سر و گردن بهتر است. اولین نکته فوق العاده طراحی شخصیت های اصلی است. به طوری که کوچکترین جزئیات آن ها نیز دیده می شود. محیط ها نیز بسیار عالی طراحی شده اند و به نکات بسیار ریزی در آن ها توجه شده است. این طور که گفته شده رفتار های دشمنان نیز بسیار واقعی تر شده است. برای مثال وقتی آن ها شما را می بینند، تعجب و ترس در صورتشان به معنی کامل دیده می شود. با این وجود دیگر نیازی به علامت سوال و تعجب هایی مسخره ای نیست که در نسخه های قبلی بالا کله دشمنان دیده می شد.

اینطور که از فیلم های پخش شده بر می آید، گرافیک بازی باید عالی باشد.

همانطور که ذکر شد در این نسخه محیط بازی کاملا تغییر پذیر است. با این وجود انتظار هواداران برای وجود یک فیزیک قوی در بازی، چندان دور از انتظار نیست. با توجه به شواهد احتمالا این انتظار آن ها نیز برآورده خواهد شد. برای اینکه فیزیک قوی بازی را کاملا درک کرد می توان به یک مثال اشاره کرد. ساختمان متروکه ای را در نظر بگیرید که هر لحظه ممکن است بریزد. اگر یک انفجار در فاصله دوری نسبت به این خانه رخ بدهد، باز هم ممکن است تششعات آن باعث ریختن این ساختمان شود. به راستی اگر چنین جزئیاتی در بازی وجود داشته باشند می توانند تحولی را در صنعت بازی ها ایجاد کنند. البته هنوز برای پیش بینی کمی زود است و دوستداران این بازی باید به اطلاعات کنونی اکتفا کنند. خود را آماده کنید تا برای سال 2007 همراه با اسنیک به مبارزه با تعداد کثیری از ربات های Metal Gear بروید که در همه جای دنیا پخش شده اند. اینطور که سازندگان قول داده اند دموی قابل بازی این نسخه در E3 سال بعد در دسترس عموم قرار می گیرد.

منبع:downloads

نقد بازی جذاب Half.Life.2.Episode.Two

 

نام: Half.Life.2.Episode.Two
ناشر: Valve
سازنده: Valve
پلتفورم: PC
سبک: اكشن
درجه سنی: 1۷ سال به بالا
تاریخ انتشار: 1386 TinyPic image
سطح بازی: متوسط
زمان یادگیری: نیم ساعت
 

Half-Life 2: Episode Two تفاوت شگفت انگيزي نسبت به نسخه هاي قبلي خود کرده و اين نشان دهنده خلاقيت تيم سازنده ان است.روند داستاني عالي،گرافيک قابل تحسين از خصوصياتHalf.Life.2.Episode.Two به حساب مي ايد. درهمان ابتداي بازي متوجه خواهيد شد که از لحاظ گرافيک و طراحي دقيق اجزا قابل مقايسه با هيچکدام از بازيهاي کامپيوتر نمي باشد.تکنولوژي LC3 که در موتور اين بازي براي اولين بار باعث شده که ابن بازي در عين حالي که بسيار سبک مي باشد گرافيک خيره کننده و شگفت انگيزي برخوردار باشد. ديگر کمتر کسي وجود دارد که نام HALF LIFE به گوشش نخورده باشد.اين عنوان بسيار زيبا با قسمت دوم خود به اوج رسيد و اسم خود را بر سر زبانها انداخت.عنواني بسيار خوش ساخت در سبک اول شخص شوتر و با تمي تخيلي و در عين حال واقعي يا همان Photo Realisty! گرافيک زيبا و گيم پلي درگير کننده در کنار داستاني پيچيده و بهت به تمام معني زيبا بهمراه سبک روايي جديد, از اين بازي يکي از کاملترين بازي هاي تاريخ را ساخت(به عقيده عده زيادي اين بازي بهترين اول شخص تاريخ و يکي از بهترين بازي هاي تاريخ ميباشد! بعد از مدتي انتظار و بعد از قسمت اول ادامه HL2 يا همان EPISODE ONE که علي رقم دلچسب بودن بخاطر بعضي نکات خصوصا ضعف داستاني چندان مورد رضايت طرفداران قرار نگرفت, پک ارزشمند ORANGE BOX عرضه شد و طبق انتظارها گل سرسبد اين پک HL2:EPISODE TWO است! VALVE سازنده بازي با HL2 گام بزرگي را در وارد کردن داستان به دنياي بازي ها و پيوند زدن ان با گيم پلي برداشت.اين شيوه روايت کماکان در اپيزود يک حفظ شد ولي همانطور که اشاره شد با کمرنگ شدن نقش داستان در اين قسمت صر و صداي طرفدران اين بازي درامد.به طوري که VALVE براي اپيزود دوم قول يک داستان تاثير گزار و مهم در اين سري را داد.حال که اپيزود دو را تمام کرده ام به صحت وعده هاي VALVE پي بردم زيرا زيرا EPISODE 2 از لحاظ داستاني واقعا قوي کار شده است! بازي با دمويي کوتاه از اتفاقات اپيزود يک شروع ميشود.قطاري که اليکس و گوردون با ان از در ايپزود يک از مهلکه گريخته بودند به دره اي سقوط کرده.از اينجا کنترل گوردون فريمن به بازيباز سپرده ميشودتا به کمک اليکس از قطار خارج شده و وارد دنياي اپيزود دو شود.در کل داستان در مقايسه با HL2 خطي تر پيش ميرود و با پرتاب موفق موشک (بمب) و دست اخر ان حادثه تلخ به اپيزود يا اپيزودهاي بعدي کشيده ميشود ولي با اين حال اين سير داستاني بوضوح نسبت به اپيزود يک پيشرفت کرده و پيچش ها و وقايع ان بازيباز را مجذوب خود ميکند.تاکيد VALVE بر روي روابط ميان کراکترها اينبار بيش از پيش خودنمايي ميکن و بازيباز را به عمق بيشتري از گذشته و حال انها ميبرد.بعد عاطفي و انساني کاراکترها در اين قسمت شديدا جلوه گري ميکند.تلاش گوردون براي نجات اليکس از مرگ و يا رابطه اليکس و پدرش و ان صحنه غم انگيز پاياني همگي گواه بر اين مدعاست.داستان و روايت ان در اپيزود دو شايد به درازا و پيچيدگي HL2 نباشد ولي بنظر من از نظر عمق با ان بازي برابري ميکند.در کل اين داستان و شيوه روايي ان زيباست و اين زيبايي را مديون زحمات بازيسازان خوش فکر VALVE هستيم.     

اينبار بخش بزرگي از بازي در جنگل WHITE FOREST رخ ميدهد.جو اپيزود دو بنظر من بخاطر دور شدن از محيط شهري قسمت هاي قبلي و رنگ بندي شادتر ان خصوصا در WHITE FOREST حس غمگين و گرفته و توام با ترس HL2 را ندارد و از اين منظر بنظر کمي از اصل خود دور شده اما کماکان گيرايي و تاثير گزاري خود را حفظ کرده است و اين گيرايي را مديون دقت VALVE در گنجاندن المانهاي موفق قسمت هاي قبلي و پيوند زدن انها با نکات جديدتر و محيط نو و جنگلي بازيست بطوري که اپيزود دو القاي حس دلهره و تشويش مخصوص اين سري را را با نکاتي ريزتر در صدا گزاري و گرافيک انجام ميدهد. گيم پلي اپيزود دو با توجه به اينکه بازي از دو سوم انتهايي وارد مناطق جنگلي و باز ميشود اندکي تغييرات بخود ديده و اکشن بازي نفس گيرتر کار شده ولي نقش معماهاي فيزيکي مشهور HL2 در اين قسمت کمرنگ شده است.همانطور که اشاره شد اکشن اينبار سخت و نفس گير کار شده (خصوصا در انتها) و فراواني مهمات در کنار کثرت مبارزات به اين مهم کمک شاياني ميکند.(از اين منظر نيز اپيزود دو نسبت به اپيزود يک کاملا سرتر مينمايد!) ولي استفاده از يک شيوه خاص يعني گير انداختن بازيباز در کي نقطه و اجبار او به دفاع, باعث شده براي مرتبه هاي بعدي اين شيوه قابل حدس شود اما بلطف طراحي مراحل عالي (LEVEL DESIGN) و پيشرفت متعادل درجه سختي گذر از مراحل خصوصا نبرد پاياني با استرايدر ها و هانتر ها تا مدتها در ذهن بازيباز نقش خواهد بست.من به شخصه کاملا از اين تغيير اتمسفر و گيم پلي اپيزود دو حمايت ميکنم چون بنظر من اگر کماکان اين اپيزود از شيوه و طراحي مراحل شبيهه HLE و EPI ONE استفاده ميکرد شديدا به ورطه تکرار مي افتاد! و قطعا حسي تکراري بودني که با انجام مراحل اوليه اپيزود دو در من بوجود امد به خيلي از طرفدران دست ميداد اما چرخش اپيزود دو به سمت اتمسفر جديد مانع از ادامه اين حس در من شد و نظرم را نسبت به خود کاملا تغيير داد. اسلحه ها و NPCهاي بازي نيز بغير از يکي دو مورد مثل هانترها و بمب هاي چسبنده تغييري نکرده اند اما بازگشت وسائل نقليه (يک اتومبيل رودستر!) که اتفاقا بخاطر وسعت بيشتر مراحل استفاده زيادي هم دارد قابل تقدير است. حتي اصوات اپيزود دو هم در بسياري از موارد متعلق به دو قسمت قبليست! البته جلوه هاي صوتي پيشرفت خوبي نيز داشته اند و افکت هايي مثل صداهاي محيطي جنگل و صداي استرايدر ها و هانترها به زيبايي کارشده اند.  

گرافيک اين نسخ بازهم نسبت به اپيزود يک که خود پيشرفت محسوسي نسبت به بازي اصلي داشت پيشرفت کرده است.نکات بسيار به وتور قدرتمند SURCE ENGINE اضافه شده است.بافت هاي با کيفيت و افکت هاي بسيار زيباي دود و جلوه ذرات عالي که در برخي مراحل مثل مرحله پرتاب موشک مو را بر تن بازيباز سيخ ميکنند در کنار نور پردازي و سايه زني بسيار خوب (هر چند براي روان اجرا شدن بازي هنوز تعداد زيادي از نورها استاتيک و غير پويا کارشده اند ولي بمدد استفاده خوب از HDR بازتاب ها و نورپردازي ها عالي جلوه ميکنند!) و طراحي عالي محيط بازي و موشن بلاري نرم و زيبا و انيميشن هاي عالي خصوصا انيميشن هاي صورت کراکترها همگي زيبايي وصف ناپذيري به گرافيک EPISODE TWO بخشيده اند.به همه اين جزييات DEPTH OF FIELD خوب و رنگ بندي فوقالعاده و جلوه هاي تصويري فوق تصور! را نيز اضافه کنيد.در کل اپيزود دو خصوصا از منظر هنري يکي از چشم نوازترين گرافيک ها را تا به حال ارائه ميکند! البته وجود باگهايي مثل بي حرکت شدن NPC ها و مدل سازي تکراري, خصوصا براي اسلحه ها که براي برخي بازتاب کامل (که البته اين مورد هم زيادي درخشان است اما به زيبايي اسلحه ها کمک شاياني کرده) طراحي شده ولي برخي مثل شاتگان دقيقا عين HL2 ساده و بدور از هرگونه بازتاب خاصي هستند, کمي به ارزش گرافيکي اين بازي صدمه ميزند.با اين حال سيل نکات ريز و درشت اضافه شده به سورس انجين اين بازي را کماکان در سطح بازي هاي روز نگه داشته و براي اجراي اين بازي هم در حداکثر جزييات نياز به سيستمي قوي خواهيد داشت! ORANGE BOX تنها عنوانيست که در حضور HALO3 بر روي XBOX360 کماکان به فروش خود ادامه ميدهد و ياراي رقابت با اين عنوان غول پيکر را دارد.البته شايد فروش اپيزود دو به HALO3 نرسد ولي به جرات ميتوانم بگويم که اين بازي کم و کسري در برابر HALO3 ندارد و جزو عناوين برتر سال خواهد بود!!!(البته اين عنوان براي هر سه پلتفورم در دسترس ميباشد.يعني PC و PS3 و XBOX360)در انتها بايد به تلاش VALVE براي ساخت چنين عنوان زيبايي احسنت بگويم و اعتراف کنم که بيصبران تا اپيزود سوم در انتظار مينشينم تا داستان دکتر گوردون فريمني که در هر قسمت سرنوشتش بيشتر در سايه اي از ابهام فرو ميرود را دنبال کنم.شايد در پس اين تاريکي روزنه نور اميدي پيدا شود.

 

منبع:http://www.sarayebazi.com

نقد و پیش نمایش بازی جدید BlackSite Area 51

نام: BlackSite Area 51
ناشر: Midway Studios - Austin
سازنده: Midway Studios
پلتفورم: PC
سبک: اكشن
درجه سنی: 13 سال به بالا
تاریخ انتشار: 1386 TinyPic image
سطح بازی: متوسط
زمان یادگیری: نیم ساعت
 

داستان بازي در مورد تحقيقات سري ارتش امريکا است و مقر اين تحقيقات در پايگاهي در صحراي نوادا قرار دارد.در اثر يک سري تحقيقات سري،موجودات فضايي به اين شهر ويک شهر که در نزديکي اين پايگاه قرار دارد حمله مي کنند.دولت امريکا براي اينکه اين تحقيقات فاش نشود سربازان نخبه خود يعني نيروهاي Drlta Force (دلتا فورس)را به منطقه اعزام مي کند تا اين موجودات را نابود کنند.ولي اگر موفق نشوند دولت امريکا مجبور به استفاده از سلاح اتمي مي شود ودر ان زمان است که بزرگترين جنگ تاريخ امريکا رقم خواهد خورد.    

پلي، هوش مصنوعيست، هوش مصنوعي در اين بازي چه براي دشمنان و چه براي ياران شما، به گونه اي طراحي شده است که نمي توان به آن لقب هوش مصنوعي داد، چراکه ياران و دشمنان شما دقيقا همان رفتاري را خواهند داشت که در دنياي واقعي انتظارش را داريم. به اينصورت که در مبارزه اي اگر خودتان را عقب بکشيد و فقط يارانتان را وادار به جنگ کنيد، آنها به شما اعتماد نکرده و از اين پس دستورات شما را اجرا نخواهند کرد، حتي اگر دستوري بيجا که مطمئنا باعث کشته شدن آنها شود را بدهيد، مورد تمسخر يا عصبانيت هم تيمي هايتان قرار خواهيد گرفت! داستان بازي همانند نام بازي در منطقه 51 اتفاق مييفتد (منطقه 51 يک منطقه واقعي فوق سري و نظامي آمريکاييست) ...در مرحله اول شما درون روستايي قرار داريد که چند سال پيش صدام در آن روستا دستگير شده بود.که طي فعل و انفعالات جالب نظامي که اتفاق مي افتد، بازي از آنجا شروع و شمارا براي مراحل بعدي اماده ميکند که چندين سال بعد رخ ميدهد. گرافيک بازي در سطح بسيار ايده عالي قرار دارد. بيشتر بازي در صحرايي به نام نوادا (که مناظر بسيار زيبا و قشنگي دارد) که منطقه 51 در آن واقع شده است اتفاق مييفتد. در بعضي از مراحل شما بايد سوار بر هلکوپتر به جنگ دشمنان عظيم الجثه فضايي برويد که در حال خراب کردن مناطق اطراف خود هستند که افراد شما نيز با سلاح هاي ديگر در حال کمک کردن به شما مي باشند. اسلحه جالبي که به گفته midway در مراحل آخر در اختيار شما قرار ميگيرد جالب به نظر ميرسد..به اين صورت که شما با استفاده از اين ا سلحه ميتوانيد از پشت ديوار به موجودات شليک کنيد.  

در مجموع اين بازي پر است از نوع اوري و اميدواريم از يک بازي با موتور قدرتنمد گرافيکي و افکت هايي حيرت انگيز و هوش مصنوعي فوق العاده لذت به بريد.

نقد بازی جدید Kane and Lynch Dead Men

نام: Kane and Lynch Dead Men
ناشر: EIDOS
سازنده: IO Interactive
پلتفورم: PC
سبک: اكشن
درجه سنی: 17 سال به بالا
تاریخ انتشار: 1386 TinyPic image
سطح بازی: متوسط
زمان یادگیری: نیم ساعت
 

کين ( Kane ) : مردي خطرناک! پسر 2 ساله اش اسلحه ي کين را بر مي دارد و به خودش شليک مي کند و کين پس از 2 هفته پسرش را از دست مي دهد. همسر کين که مقصر اصلي اين حادثه را کين مي داند تصميم به جدايي مي گيرد و از کين جدا مي شود. کين نيز توسط ساموئل به گروه سون ( Seven ) معرفي مي شود. قوانين اين گروه تبهکار بسيار سخت گيرانه بوده و اگر حتي يک قانون را درست انجام ندهيد به شما لقب مرد مرده داده مي شود. کين پس از 12 سال خدمت به گروه در يکي از مأموريت هايش اشتباهات زيادي مي کند و تمام اعضاي گروهش مي ميرند و کين با الماس ها فرار مي کند ( کين مرد مرده : چون قانون شکني کرده بود ) بعد از مدتي کوتاه گير دام پليس ها ميفته و به زندان ميره و به خاطر جنايت هاي زيادي که انجام داده بود محکوم به اعدام ميشه. از طرفي ديگر گروه Seven دنبال کين هست تا الماس ها رو ازش بگيره و کين رو بکشه! لقب : Traitor (خائن) *********** لينچ ( Lynch ) : شخصيت رواني بازي !! عصباني و بسيار خطرناک است. البته نبايد به لينچ گفت ديوانه چون هنوز ديوانه نشده. مردي ساده با شغلي ساده بود که در انبار ها کار مي کرد و کم کم معتاد به قرص و دارو شد. آن قدر قرص و دارو خورد که توهم سر تاپاي وجودش را گرفته بود. بعد ها از انبار اخراجش مي کنند چون مدام و پشت سر هم بي هوش مي شد و کار هايش عقب مي ماند. يک روز بر اثر خوردن شديد قرص و دارو ها در خانه بي هوش ميشه و وقتي به هوش مي ياد خودش رو کنار جسد پر خون همسرش ميبينه! همين موقع هست که شک مي کنه خودش همسرش رو کشته! لينچ رو به دادگاه مي برن و محکوم به اعدام ميشه. ( لينچ هم مرد مرده است چون مي خواستن مثل کين اعدامش کنند ! ) لينچ هر طور که شد از زندان فرار کرد و به گروه Seven پناه آورد! گروه Seven که مي خواست الماس ها رو بگيره به لينچ تجهيزات داد تا کين رو نجات بده تا دو تايي دنبال الماس ها برند. لقب: Murderer ( قاتل ) *********داستان سينمايي کين و لينچ : لينچ کين رو نجات ميده حالا شايد بپرسين چرا لينچ کين رو نجات داد ؟ دليلش سادست. لينچ که از شغلش بر کنار شده بود براي خريد قرص هاش به پول نياز داشت. پس لينچ مي خواست الماس ها رو بگيره به گروه Seven اين الماس هارو بده تا هر روز از اين گروه پول بگيره اما خبر نداره که گروه Seven به محض اين که دستش به الماس ها رسيد هم کين و هم لينچ رو مي کشه!! حالا کين و لينچ با هم هستن و هدفشون پيدا کردن الماس هاست!! البته هدف هاي زياد ديگه اي هم دارند مثل اين که کين مي خواد همسر و فرزندانش را بر گرداند و لينچ هم مي خواهد بداند که آيا همسرش را خودش کشته با نه. کين و لينچ به وسيله ي ساموئل وارد سازماني مي شوند و مدارک و پول هاي آن سازمان را مي دزدند!! قرار بود کين پول ها و مدارک رو بده اما باز هم خيانت کرد و پول ها رو نداد!! اين دفعه ديگه گروه Seven همسر و فرزندان کين رو گروگان مي گيره و به کين 72 ساعت فرصت مي ده تا مدارک و پول ها رو بده + الماس هارو پيدا کنه !!! کين حالا براي رسيدن به فرزندان و همسرش هر کاري مي کند. لينچ هم فکر مي کنه گروه Seven مي تونه اون رو از اين وضعيت نجات بده!! به خاطر همين محل مخفي گاه کين رو لو ميده !! کين مي فهمه و لينچ رو تهديد مي کنه. لينچ دوباره بي هوش مي شه چون قرصاش رو نخورده بود. گروه Seven هم دست بردار نيست و به طرف مخفي گاه کين مياد. کين عجله مي کنه و بعضي از مدارک رو از دست مي ده!! پول هارو بر مي داره و لينچ رو هم کنار مي کشه و با خودش مي بره!! ايندفعه کين لينچ رو نجات داد چون براي رسيدن به الماس ها به لينچ نياز داره و لينچ هم يک بار جون کين رو نجات داده بود ! لينچ به هوش مي ياد و خودش رو توي ماشين کين مي بينه که کين داره به اعضاي گروه Seven شليک مي کنه!! لينچ هم شروع مي کنه به تير اندازي. کين فرار مي کنه و ميگه که اگر به خانواده ام صدمه برسه دست شما به الماس ها نخواهد رسيد. گروه Seven هم چندين نفر از اعضاي ماهرش را به کين مي سپرد تا الماس ها را پيدا کند.     

کين يا لينچ؟ : همانطور که ديديد داستان بازي بسيار پيچيده بود و IO Int گفته است که 5 پايان در بازي وجود خواهند داشت. مراحل بازي متنوع هستند و طبق گفته ي IO Int اين بازي 26 ساعته به پايان مي رسد و زمان يادگيري فنون و حرفه اي شدن در بازي نيز 2 ساعت است !! هر مرحله را بايد با تکنيک و استراتژي به پايان برسانيد!! در بعضي مراحل نيز مي توانيد بي سر و صدا دشمنان را از پاي در آوريد. بعضي مراحل نيز فکري به پايان مي رسند!! شما بايد از آنهايي که مشکوک هستند حرف بکشيد و براي اين کار مي توانيد مشت به صورت آنها بکوبيد يا روي صورتشان خط بکشيد. نکته ي جالب در بازي اين است که کين يک انگوشتر دارد که به سر آن يک چاقو ي بسيار تيز و البته کوچک وصل است!! براي خط انداختن روي صورت دشمنان اين وسيله بسيار مناسب است. *****گيم پلي خيره کننده : رد کردن بعضي از مراحل بدون کمک لينچ امکان پذير نيست! البته لينچ دردسر ساز هم هست و ممکن است در بعضي مواقع دردسر برايتان درست کند که همه ي اين ها به خاطر رواني بودن لينچ هست. ممکن هست حتي بعضي موقع ها بي هوش شود! همانطور که گفته شد بايد از کساني که مشکوک هستند حرف بکشيد. البته حرف کشيدن از بعضي از اين افراد خيلي سخت هست ! در بازي شما مي توانيد مثل بازي هيتمن تغيير لباس بديد. در مکان هاي مخصوص نيز ماسک هايي وجود دارد که مي توانيد به وسيله ي آنها تغيير چهره بدهيد!! روزنامه نيز در بازي وجود دارد!! بله شما مي توانيد با خريد روزنامه بفهميد که آيا لو رفته ايد يا نه ! البته در روزنامه به جز اخبار کين و لينچ اخبار هاي ديگري نيز وجود دارد! هيتمن نيز در بازي وجود دارد!! کين مي تواند به اعضاي گروهش و حتي لينچ دستور دهد. دستور ها بسيار زياد هستند. دستور پرتاب نارنجک ، کشتن دشمنان ، خوابيدن ، سنگر گرفتن ، حمله کردن ، عقب نشيني ، دستور به اسنايپر براي شليک ، دستور بررسي موقعيت ، پوشش و ... اعضاي گروهتان نيز زود مي ميرند يعني اون طور نيست که کلي تير بخورند و نميرند! حالا شايد بپرسيد در بازي بسته هاي پانسمان يا همان جان وجود دارد . به اين ترتيب که شما پس از برخورد با چندين تير به شدت زخمي خواهيد شد و بايد در جايي پناه بگيريد تا بهبود پيدا کنيد. هنگامي که شما زخمي شده ايد صداي تپش قلب را مي شنويد. دور صفحه قرمز مي شود و کين آهسته ناله مي کند !  

گرافيک و فيزيک و محيط و کنترل کاراکتر : بازي با موتور قدرتمند Engine Glacier ساخته مي شود. بازي کين و لينچ از اين موتور به نحو احسن استفاده کرده است. البته باز هم ضعف هايي ديده مي شود مثل اين که از سيستم ذره اي خوب استفاده نشده است. Int با اين حال باز هم گرافيک بازي خوب است . شخصيت ها عالي طراحي شده اند. مدل ها هم بافت هاي خوبي دارند اما بافت ها جزئيات بسيار زيادي ندارند. در واقع ديدن بافت ها از دور لذت بخش است .دليلش هم به خاطر جزئيات کمي هست که بافت ها دارند. از 4 افکت اصلي براي سطح رندر بازي استفاده شده است که در تک تک محيط بازي مي بينيم که از افکت BD Map استفاده شده است. خون در بازي نيز عالي طراحي شده است. نورپرادازي بازي نيز عالي است. سايه ها خوب طراحي شده اند و بسته به محيط ، جاي گيري ، جهت تابش و ... سايه ها تغيير مي کنند. فيزيک بازي خوب است. 95 درصد آيتم هاي موجود در بازي قابل تخريب هستند. که زمان انتشار بازي اين ميزام به 98 درصد مي رسد! اگر دشمن در پشت جعبه اي چوبي سنگر گرفته باشد مي توانيد با شليک به جعبه او را از پاي در آوريد به اين صورت که تير پس از برخورد به جعبه ، جعبه ي چوبي را سوراخ کرده و به دشمني که پشتش سنگر گرفته است مي خورد. محيط بازي نيز وسيع است. IO Int در مورد فيزيک مي گويد : ما حتي باد را هم طراحي کرده ايم! اگر باد بوزد ممکن است کروات لينچ تکان بخورد يا بر جستگي هاي لباسش تکان بخورد. باز هم براي حرکت از تکلونوژي موشن کپچر استفاده کرده اند و حرکات شکسته کمتر به چشم مي خورد.

منبع:http://www.sarayebazi.com

نقد و بررسی بازی جذاب Scarface: The World Is Yours

Scarface: The World Is Yours

سازنده :Radical Ent
ناشر:Vivendi Games
سبک بازی:Modern Action Adventure
تاریخ انتشار:Oct 8, 2006
پلتفورم:PC | PS2 | XBOX
نویسنده: دوست عزيز MGS
اصلاح شده +افزودني هاي مجاز توسط خودم
سطح بازی:بالا
درجه سنی: +18
زمان یادگیری: حدود نیم ساعت

قبل از هر چیز از دوستان معذرت می خوام که این بازی رو درقسمت اکشن گذاشتم چون سبک این بازی گردش ازاد( free roaming) هست .
ال پاچینو شخصی که با شنیدن نام او بیاد فیلمهای بیاد ماندنی او می افتید، فیلم صورت زخمی (ScarFace) یکیار بهترین فیلمهای او در تاریخ سینما بود. فیلمی که در زمان خود بسیار موفقشد. این فیلم که نقش اول ان ال پاچینو بود در دهه 80 عرضه شد و داستان آندر امریکا و ایالت فلوریدا اتفاق می افتاد. ال پاچینو در تلاش بود تاباند بزرگی به پا کند یا به قول فیلم امپراطوری بزرگی از باند مواد مخدر وگانگستر بازی را هدایت کند. در آخر فیلم ال پاچینو مورد سو قصد قرار میگیرد و جان خود را از دست می دهد اما داستان بازی در انتهای فیلم روی میدهد. خلافکار های دشمن بهعمارت تونی مونتانو (آل پاچینو) ریخته اند و میخواهند او را بکشند، او باتلاش فرار میکند و 3 ماه گم میشود. بعد از 3 ماه که به شهر برمیگردد میفهمدکه عده ای که نقشه قتل او را کشیده اند در شهر شایعه قتل او را نیز پخشکرده اند اما او بازگشته است تا بفهمد که چه کسی به او خیانت کرده است. Susa رقیباو با باندش دست به قتل او زده اند اما او می فهمد که همه چیز خود رااز دست داده است و باید دوباره باند بزرگ خودش را تاسیس کند و حتی تمامپولهای او از دست رفته است ناگزیر تصمیم میگیرد همه چیز را از صفر شروع کند .

مقدمه ی داستان بازیتا آنجا که خواندید به این گونه بود اما بازی دارای داستانی جنجال بر انگیز نمیباشدبلکه مثل همیشه با تکیه بر کلیشه ها در حد یک داستان معمولی روایتمیشود و در حد و اندازه همان کلیشه های فیلمهای قدیمی اما قابل تحملاست. به هر حال گیمرها از داستان راضی خواهند بود.


سبک بازی به حالت گردش آزاد (Free-Roaming) است سبکی که سلطان بی چون و چرای آن بازی GTA است. در این بازی شما در شهر بزرگی هستید اما اصلا به وسعت شهر های بازی GTA یا Godfather نمیباشدبلکه بسیار کوچک است. شاید هم توقع ما بعد از بازی کردن در دنیای بزرگ Just Cause بالارفته است. در این بازی میتوانید سوار اتوموبیل و قایق شوید و خبری از موتورسیکلت نمیباشد. رانندگی در این بازی کمی به روند شبیه سازی سوق گرفته استزیرا شما باید سر پیچ ها سرعت را پایین بیاورید یا با برخورد با یک تیرچراغ برق سرعتتان نصف میشود البته این شبیه سازی کمی که در بازی صورت گرفتهموجب شده است بازی کسل کننده شود زیرا ماشین ها خیلی آرام حرکت میکنندو سرعت بالایی ندارند. شما حداقل 60 درصد از بازی را در حال ماشین سواریهستید و بعد از مدتی بسیار محیط کوچک بازی خسته کننده میشود و فقط باید بهاین ور آن ور شهر بروید که میتوان گفت وقت شما از این کار عزیز تراست. ماشینها در این بازی دارای بدنه های قوی هستند حتی با سخت ترین تصادفها مقداری کمی به آن خسارت وارد میشود و بعد از اینکه دو جین گلوله وچندین تصادف داشتند آتش میگیرند و منفجر میشوند. راستش فقط سازندگان خواسته انددر مورد ماشین سواری فقط ولگردی در خیابانها را به رخ بکشند. تنوع ماشین ها در این بازی در حد قابل قبولی قرار دارد و تشکیل شده از ماشینهای باربری ، ماشینهایمسافرتی ، جیپها و اتوموبیل های شخصی و ... . گرچه اتوموبیل های اسپرتنیز حضور دارند که بسیار کم هستند و قیمت آنها برای خرید بالا است. در موردقایق باید بگوییم بسیار خوب عمل شده است قایق ها با کنترل خوب و سرعتمنطقی حرکت میکنند و الکی به هر چیز کوچکی در آب گیر نمیکنند.
شخصیت تونی مونتانو به خوبی از روی مدل واقعی آن گرفته شده است و کوچکترین جزییات در مدل او تعبیه شده است حتی ابروی شکسته ی او در بازیمشاهده میشود و در مورد انیمیشنهای او باید بگوییم به خوبی از روی شخصیت اوبرداشته شده است و مانند واقعیت او یعنی فیلم راه میرود حرکت میکننددستهایش را تکان میدهد و باگ خاصی در حرکات او دیده نمیشود.در مورد مدلهای بازی مردم شهر دارای تنوع قابل قبولی هستند و اکثرا دارای چهره هایی گوناگون و تیپ های مختلف هستند.نکته جالب این است که شما میتوانید باانها مکالمه کنید که بعضا مکالمات خیابانی با رد و بدل شدن الفاظ رکیک صورت می گیرد درکل این قسمت مکالمات بخش خوبی برای سرگرم شدن است و میتوان به عنوان یکنکته مثبت به آن نگاه کرد.شهر بازی هم با اینکه وسعت کمی نسبت به شهر هایدیگر بازیها دارد بسیار خوب طراحی شده است و متنوع میباشد و کمتر جاییشبیه به هم است.
اما میرسیم به قسمت ماموریت های بازی که به 3 دسته تقسیم میشوند: ابتدا ماموریت های اصلی که برای پیشبرد داستان هستند که شامل کشتنکسی یا خرید جایی و ... است. اما دومی آنها برای کسب درآمد و اعتبار است کهدر خرید و فروش مواد مخدر یا دفاع کردن از کسی یا حمله به جایی و رسیدنمحموله ها خلاصه شده است. و دسته سوم ماموریت های جانبیاز قبیل مسابقات ماشین سواری میباشد. در کل تنوع ماموریت ها بسیارپایین است و چیز جالبی در آن دیده نمیشود و بعد از مدتی خسته کننده وتکراری میشوند. و همیشه یاد ماموریت های جذاب و متنوع سان اندریاس را برایخود زنده میکنید.

اما در این بازی شما با انجام دادن ماموریت ها چندین چیز بدست میاورید اولین آنها اعتبار است که با گرفتن آن شما حروف دو کلمه اسکار فیس را پر میکنید که با پرکردن هر حرف اعتبار شما پیشرفت میکند و آیتمهای جدیدی باز میشوند. دومیآنها درجه احاطه بر 4 محیط اصلی شهر است که با پر کردن آن داستان بازی پیشمیرود و اعتبار کسب میکنید. سومی آنها پول است که مایه زندگی شما در اینبازی است که با آن میتوانید به خرید بپردازید. چهارمی آنها مواد مخدر استکه با بدست آوردن آن و فروختن آن میتوانید پول بدست بیاورید. در قسمتی بهنام Exotics میتوانیدپول خود را خرج کنید، میتوانید راننده استخدام کنید تا هر کجا که میخواهیدماشینهایتان را برایتان بیاورد و یا با او به بازی بپردازید و ماموریت هایقسمت او دزدیدن ماشینهای گران قیمت است، میتوانید فروشنده استخدامکنید، راننده قایق استخدام کنید که فقط میتواند قایق را برایتان در داخل آبهدایت کند و یا قاتل استخدام کنید که ماموریتهای قسمت او شامل ترورکردن افراد مهم است که بسیار جذاب است و میتوانید محافظ استخدام کنید و ازاملاکتان محافظت کند یا در نقش او خلافکارها را از بین ببرید.


شما برای اینکه کنترل هر 4 قسمت شهر را بر عهده داشته باشید باید در هر قسمت یک نماینده خرید و فروش کوکایین داشته باشید و باید مکانهایمهم هر منطقه مانندکلوپ ها یا دیسکو ها و ... را بخرید. برای پول در آوردت شما میتوانید ازهر راهی که خواستید عمل کنید. به جز استخدام کردن آدم میتوانید ماشین و قایق بخرید یا عمارت خود را ارتقا دهید و یا برای عمارت وسایل یا دکور یا وسایل قیمتی واشرافی بخرید. شما همچنینمیتوانید بخش هایی مانند استدیوهای ضبط موزیک و فیلم یا مکانهای ورزشیبخرید. هر کدام از این خریدها مقداری اعتبار به شما میدهند. برای پایان رساندن این بازی چیزی در حدود 10الی 15 ساعت وقت نیاز است.
بخش جالب دیگر در مورد خرید و فروش است که در هنگام معامله دایره ای می آید که باید شما با زدن کلید مورد نظر هنگامی که دایره پر شد آن را رها کنید که هرچقدر موفق تر عمل کنید سودتان بیشتر است. برای ذخیره کردن بازی باید بهبانک بروید که علاوه بر اینکه پولتان ذخیره میشود بازی نیز ذخیره میشود امابانک قسمتی را برای سود خود بر میدارد که همان دایره میاید و شما باید مینیگیم را انجام دهید. البته اگر پولتان را به بانک نسپرید هنگامی که جان خود را از دست می دهیدپولی که همراهتان است از بین میرود. صد البته مواد شما هم به باد میرود.
در این بازی دو درجه وجود دارد که در مورد پلیس و خلافکاران است: که هر چقدر آنها پرتر باشد دردسر ساز تر میشوند. این درجه برای پلیس در صورت دزدیدنماشین یا استفاده از اسلحه در ملاعام و ... پر میشود که پلیس به دنبال شمامیافتد و باید آنها را گم کنید. گرچه میتوانید با پرداخت رشوه زیاد به آنها ایندرجه را کاهش دهید، البته راه های دیگری هم است مثل خلاف نکردن یاهنگامی که به شما ایست میدهند بایستید و با آنها صحبت کنید. درمورد خلافکارهاهم شما هر چقدر بر علیه آنها فعالیت کنید از شما عصبانی تر میشوند و در هرجای شهر به دنبال شما می افتند. البته مثل پلیس میتوانید آنها را با پولآرام کنید.


اسلحه های بازی از تنوع بالا و قابل قبولی بر خوردار هستند و بایدآنها را آزاد کنید و برای خریدن آنها باید با Arms dealer معامله کنید که دارای قیمت بالایینیستند. در مورد سیستم جنگیدن باید عرض کنیم که بیشتر در مورد اسحله های گرماست اما اسلحه های سرد مانند شمشیر و اره برقی و لوله و... نیز وجوددارد. در این بازی از سیستم هدف گیری اتوماتیک Lock on aim mode استفادهشده است. با گرفتن کلید مورد نظر هدف شما بر روی دشمن قفل میشود و فقط درمحدوده ی خاصی حرکت میکند و باید در همان محدوده اعضای قسمت بدن را بزنیدکه با زدن هر قسمت نام عضو بدن او میاید به طور مثال با تیر زدن به پای او کلمه Leg ظاهر میشود و حتی تیر زدن به کلیه های او نیز مشاهده میشود. در قسمت مبارزات درجه ای به نام Blind rage وجوددارد که با جنگیدن و یا رانندگی خطرناک و یا تیر اندزای دقیق و ... پرمیشود که با پر شدن کامل آن و کلید مورد نظر بازی برای مدت کمی به حالت اولشخص در میاید و تونی ضد ضربه میشود و فقط با زدن یک تیر دشمنان بازی را ازبین میبرد.

شما میتوانید در تعمیرگاه ها به تعمیر ماشین ها یا شستن آنها نیز بپردازید.البته برای اینکهخشونت بازی کم شود تونی فقط به خلافکاران و دشمنانش شلیک میکند و روی مردمبیگناه اسلحه نمیکشد و دیگر نمیتوانید مانند GTA برویم در وسط خیابان و مردم را به گلوله ببندیم و لذت ببریم.
گرافیک بازی در حد متوسط است. محیط بازی بزرگ است و وسعت دید بالایی را در اختیار شما قرار داده است و نورپردازی ها و افکت ها به خوبی طراحی شده انداما سایه زنیها به طور وحشتناکی ابتدایی طراحی شده اند و در مورد آن چیزینگوییم بهتر است. اما مدلها و ساختمانها بسیار خوب طراحی شده اند و علت آنهم این است که این بازی در آستانه نسل بعد عرضه شده است و توقع گیمرهادیگر بالا رفته است. در کل میتوان گرافیک بازی را تحمل کرد گرچه دارای نقص هایی میباشد.

فیزیک بازی هم ضعیفکار شده است تونی به کوچکترین اشیا بازی گیر میکند و فیزیک جالبی برای اشیادر نظر نگرفته شده است. علاوه بر تونی ماشینها هم به چیزهای کوچک گیر میکنددر کل فیزیک این بازی بسیار ضعیف میباشد.
صدا گذاری بازی بسیار قوی کار شده است مخصوصا در قسمت Voice-acting که از صدا پیشگان قوی استفاده شده است و به خوبی با لهجههای خوب دیالوگ ها راادا میکنند. البته اصطلاحات جالب و شوخیهای زیبایی وجود دارد گرچه باید معنیآن را بفهمید و از شنیدن الفاظ رکیک زجر بکشید. قسمتی به نام موزیک وجود داردکه کلکسیون آهنگ های دهه 80 و فیلم صورت زخمی است که آهنگ های زیبایی در آن حضوردارد. و به تکیه کلامهای تونی که در فیلم شنیده بویدم توجه شده و آنها دربازی حضور دارند. البته جالب این است موزیکهای بازی در بیرون ازماشین هم پخش میشوند پس این موزیک ها از رادیو پخش نمیشوند. بلکه چیزی شبیهموزیک متن بازی میتواند باشد. شما هر کار خلافی که میکنید با بیسیم به پلیسهمان کار گزارش میشود.
در کل Scarface گزینه ی خوبی میتواند باشد گرچه Radical فقط به سیستم گردش آزاد بازی بها داده است و خوب بود یک داستان منسجم و گیم پلی بهتری برای این بازی تهیه میکرد.

منبع:http://www.it3at.com

نقد و بررسی بازی resident evil 4

بدون شک بازي رزيدنت اويل 4 يکی از پرانتظارترين بازيها در سال 2005 برای علاقه مندان اين سبك خواهد بود. در مورد داستان بازی شرکت کپکام اطلاعات دقيقی اعلام نكرده و در واقع داستان بازی در پرده اي از ابهام قرار دارد اما مسئله اي که روشن است ...

توسعه دهنده : Capcom

ناشر : Capcom

سبك : اكشن - ماجرايي

تاريخ انتشار : اواخر سال 2005

سال 96 بود چند ماهی از ورود کنسول شرکت سونی (پلی استيشن) نگذشته بود که شاهد ورود يک بازی با سبک جديد بوديم ، بله صحبت از بازی رزيدنت اويل است.
زماني كه اين بازي براي كنسول پلی استيشن در سال 96 منتشر شد ، تحولی در سبک بازی های کامپيوتری به وجود آورد. داستان بازی بدين شکل بود که خبر از انجام يک سری آزمايشات بيولوژيکی در حومه شهر راکون سيتی به گوش رسيده بود ، پليس شهر گروهی را برای تحقيق به آنجا اعزام مي كند اما اطلاع و يا اثري از رخدادها يافت نشد و اين گروه مفقود مي شوند.
بنابراين گروه ديگری به نام تيم براوو به محل فرستاده مي شود تا از سرنوشت گروه قبلی مطلع شوند و هم در مورد اين آزمايشات به تجسس بپردازند. بازی دارای داستان پر هيجان و بی نظيری در آن زمان بود و شرکت کپکام را وادار کرد تا شماره های بعدی از اين بازی را بسازد. سال 98 نسخه دوم بازی منتشر شد. داستان هم در راستاي نسخه پيشين پيش ميرفت با اين تفاوت که وقايع در شهر راکون سيتی دنبال ميشد. در سال 99 قسمت سوم بازی ساخته شد که به نظر من ضعيف ترين سري از بازي هاي اويل ساخته شده بود. داستان چند ماه بعد از وقايع نسخه 1 و 2 بود و در همان شهر راکون سيتی اتفاق می افتاد. در سال 2000 نسخه اي از بازی به نام کد ورونيکا آمد که يک داستان واحد برای خود داشت و به داستان اصلی اويل ارتباطي نداشت ، هرچند شخصيت هاي بازی همان اشخاص شماره های قبل بودند. اين بازی در سال 2001 هم برای کنسول پی اس 2 ساخته شدو پس از آن ديگر هيچ نسخه اي از اين بازي برای کنسول های شرکت سونی ساخته نشد. البته اويل هايی نظير شيوع و نشان مرده آمدند، اما اينها جز اويل های اصلی و کلاسيک به حساب نمی آمدند تا اينکه کپکام چندی پيش به صورت رسمی اعلام کرد که در صدد ساخت شماره چهارم اين بازی برای کنسول پلی استيشن 2 مي باشد. حال به بررسی اين شاهکار کپکام خواهيم پرداخت .
بدون شک رزيدنت اويل 4 يکی پرانتظارترين بازيها در سال 2005 برای علاقه مندان خواهد بود. در مورد داستان بازی شرکت کپکام اطلاعات دقيقی اعلام نكرده و در واقع داستان بازی در پرده اي از ابهام قرار دارد اما مسله اي که روشن است اين است که قهرمان داستان ما ليون کندی ، برای پيدا کردن دختر رييس جمهور آمريکا عازم اروپا مي شود و به دهکده اي قديمی در شمال اسپانيا مي رود ، دهکده اي که او گمان ميکند در آنجا خواهد توانست سر نخی از اشلی (دختر رييس جمهور) بدست آورد ، اما بنظر ميرسد اهالی دهکده و بومی های آنجا برخورد خوبی با قهرمان ما ندارند. اما چرا برخورد اهالي بدين صورت است ؟ چرا اينان قصد نابودي مرا دارند ؟ نه !! اينها انسان نيستند،اما زامبی هم نيستند ! پس چه هستند؟ اينها سؤالاتی بود که در ذهن ليون نقش بسته بود. در همان ابتدای بازی شاهد يک صحنه هيجان انگيز هستيم ، اهالی دهکده به ليون حمله ور شده و ليون بايد از دست آنها فرار کند و برای زنده ماندن به آنها شليک کند. اين مبارزه و گريز ادامه پيدا ميکند تا اينکه ناگهان صدای ناقوس کليسا به گوش ميرسد و تمام اهالی متجاوز دست از حمله برداشته و به سويي مي روند . حالا قهرمان داستان ما ليون فرصت ميکند تا کمی در دهکده به جست و جو بپردازد تا شايد سرنخی از اشلی بيابد . در حين جستجو ، ليون با فردی به نام لوييس سرا برخورد ميکند (شخصی شبيه به آنتونيو باندراس) که پليس مادريد است و دو نفر ديگر که به نظر ميرسد ليون با آنها در طول بازی مشکل زيادی خواهد داشت ، يکی رييس دهکده و ديگری لرد سادلر که هنوز اطلاعاتی مبنی بر اينکه اين دو نفر چه نقشی در بازی ايفا خواهند کرد ، منتشر نشده است. همچنين يک صحنه کوتاه از ايدا وانگ هم نمايش داده ميشود (ايدا همان دختری بود که در اويل 2 حضور داشت و در انتهاي بازی سرنوشتی نا معلوم پيدا ميکند ، شايد اويل 4 جواب سؤالات ما را بدهد) .
اما وقتی در بازی پيشروی ميکنيد فايلهايی بدست می آوريد که اطلاعاتی در مورد اهالی دهکده به شما ميدهد به عنوان مثال در يك مورد صحبت از يک آيين مذهبی به نام لاس لومينادوس به ميان مي آيد که مردم دهکده بسيار به آن معتقد هستند با اين وجود باز هم فهميدن اينکه به راستی اين اهالی دهکده چه موجوداتی هستند تا بازی منتشر نشود ، امکان پذير نيست. به محض شروع بازی ليون خود را در يک خانه ميبيند و هنوز خودش را پيدا نکرده با اولين معما بازی روبرو ميشود ، هيچ راه عبوری وجود ندارد اما با شكليك به ميله های موجود در اطاق ، راه را برای خود باز مي كند ، خوشبختانه قهرمان ما با دست پر به دهکده آمده و انواع سلاح ها را همراه خود دارد. در مورد کنترل بازی بايد گفت که همانند شماره های پيشين بازی نخواهد بود و شما جهت دسته را به هر طرف فشار دهيد ليون به همان طرف خواهد رفت ، درست مثل بازی دويل می کرای ، که با سه بعدی شدن بازی ، امكان پيش بيني اين مسله بود. منوي متعلقات همانند نسخه هاي پيشين شامل سلاح ها ، شفا دهنده ها ، فايلها ، کليد ها و اينبار اشياء قيمتی مي باشد که ليون در طول بازی آنها را بدست خواهد آورد. نقشه همانند شماره های پيشين است با اين تفاوت که جزييات بسيار در آن بيشتر شده است. اولين چيزی که در نقشه بازی جلب نظر مي كند گستردگی دهکده و محيط اطراف است. شما قادريد در نقشه زوم کنيد و با دقت بيشتری به كنكاش بپردازيد ، همچنين درهای باز ، درهای قفل و درهای قفلی که کليد آنها را پيدا کرديد را با رنگ های متفاوت در نقشه نمايش داده شده است. طريقه ذخيره بازی هم همانند گذشته با استفاده از همان ماشين های تايپ است ، که بر روی نقشه کاملا واضح است. حتی نقشه در اين شماره به شما نشان خواهد داد که ماموريت بعدی شما چه خواهد بود و به کجای دهکده بايد برويد که در پشت سر گذاشتن مراحل كمك زيادي مي كند و كار شما را در به پايان رساندن آسان تر مي كند. در کل ميتوان گفت نقشه موجود در اويل 4 از نقاط قوت اين بازي است و ايرادی و يا نقصي در آن وجود ندارد.
گزينه جديد ديگری که در اين شماره اضافه شده است ، امكان داد و ستد و تجارت با ديگران است.شما در طول بازی وقتی موجودی را از پا در می آوريد ، آيتمی به رنگ های مختلف از او به زمين ميفتد، اگر آيتم به رنگ قرمز باشد به منزله مهمات ، سبز به معنای مواد شفا دهنده و آبی به منزله پول است. در طول بازی افرادی وجود دارند که شما ميتونيد با پولی که بدست آورديد ، از آنها اقلام مورد نياز خود اعم از انواع سلاح ، مهمات ، آيتم های سلامتی ، خوراکی از جمله ماهی و... را بخريد. از امكانات ديگری که در اين قسمت گنجانده شده ، خريد نقشه گنج که مکان اشياء قيمتی در دهکده را به شما نشان خواهد داد ، زياد کردن ظرفيت ذخيره سازی بدين معنا که شما قادر خواهيد بود سلاح های بيشتری را با خود حمل کنيد و منو اي به نامTune-up که شما قادر خواهيد بود قدرت شليک ، سرعت شليک ، ظرفيت و سرعت پر کردن خشاب خود را بالا ببريد. از تفنگ های موجود در اين بازی مي شود به کلت 9mm ، شاتگان ، هفت تير اتوماتيک ، کاليبر 223 ، يک تفنگ دستی قوی که قادر است دو دشمن را در يه لحظه نابود کند، پرتاب گر موشک و نارنجک اشاره کرد. شما قادر خواهيد بود تمام اين سلاح ها را ترفيع دهيد ، از جمله ميتوانيد يک صدا خفه کن برای کلت خود بخريد يا دوربين هدف دار برای تفنگ خود خريداری کنيد. کپکام تمام اين امكانات را برای بهبود بازی انجام داده اما از معما های جالب بازی چشم پوشی نکرده و شما برای پيشروی در بازی مجبور به حل معماهای مختلف از ساده تا سخت خواهيد بود. به عنوان مثال در جايی شما با يک در بسته روبرو خواهيد شد که برای بازی کردن آن احتياج به دو نيمه ، يک نشان خواهيد داشت. برای يافتن آن دو نيمه نيز شما بايد معماهای مختلفی را حل کنيد ، از جمله يافتن يک شماره در روی يک قبر در قبرستان که اين معما ها مثل هميشه به جذاب کردن بازی کمک زيادی ميکنند.
از معماهای جالب بازی که بگذريم رزيدنت اويل 4 دارای حرکات و عناصر جديدی نيز مي باشد که با فشردن دکمه های مختلی که در صفحه بازی نمايش داده ميشود شما قادر خواهيد بود اين کارها را انجام دهيد، مانند جاخالی دادن ، بالارفتن از نردبان ، انداختن نردبان ، پرتاب کردن خود به هر طرف که اصول کار مانند بازی شنمو شرکت سگا است. مثلاً در جايی از بازی وقتی شما تحت تعقيب موجودی هستيد ، دکمه های مختلفی در پايين صحنه ، نمايش داده ميشود که شما بايد به سرعت آنها را فشار دهيد تا بتوانيد از آن قسمت جان سالم به در ببريد همچنين اين حالت در مبارزه با غول های بازی بسيار کارآمد است. مثلاً وقتی غولی شما را گرفته و قصد کشتن شما را دارد ،بايد مرتبا دکمه اکشن را بزنيد تا از دست او خلاص شويد. از ديگر نکات جالب بازی مبارزه با غول ها است که کپکام توجه ويژه اي به اين قسمت داشته و شما در بازی با غول های مختلفی رو به رو خواهيد شد اعم از يک مرد کچل يا غولی که در آب است و شما بايد سوار بر قايق او را از پا در آوريد. اما هر چه كه در بازی پيشروی کنيد کارهای جديد تری نيز ياد خواهيد گرفت مثلاً در جايی از بازی موجوداتی هستند که به طرف شما چاقو پرت ميکنند و شما ميتوانيد به چاقوها شليک كرده و باعثبازگشت آنها به سوي دشمن شويد. همچنين وقتی دشمن شما را ميگيرد و قصد ضربه زدن به قسمت های مختلف بدن شما را دارد شما قادر خواهيد بود با لگد يا مشت به او ضربه بزنيد و خود را از دست او رها کنيد. از نکات خيلی جالب بازی قابليت شنا کردن ليون است که در اين مورد کپکام ، نيم نگاهی به بازی سان آندرياس شرکت راک استار داشته است. همچنين وقتی شما آسيب ميبينيد بايد خود را مداوا کنيد که اين کار با اسپری و گياهان دارويی يا آيتم هايی که در طول بازی پيدا ميکنيد ، امكان پذير است درست همانند بازی متال گير 3 شرکت کنامی وقتی شما يک گياه زرد را با سبز قاطی ميکنيد نه تنها باعث مداوا شده بلکه ظرفيت جان شما را هم بهبود ميبخشد.



باز هم بايد گفت بدون شک رزيدنت اويل 4 يکی از بزرگترين بازيهای سال 2005 خواهد بود ، گرافيک بازی با اينکه هنوز تكميل نشده اما يکی از بهترين و تحسين برانگيز ترين بازيهای تاريخ تاکنون خواهد بود. دهکده و محيط اطراف با تمام جزئيات و به طور کامل به تصوير کشيده شده است. جنگل ها و رودخانه با زيبايی هرچه تمام تر طراحی شده و يک جو ترس و اضطراب را به بازيکن القا ميکند. شما وقتی داخل درياچه هستيد ، قادر خواهيد بود حرکت ماهيها در آب را مشاهده کنيد. افکت انفجار و آتش سوزی کاملا طبيعي ايجاد شده اند. شخصيت ليون عالی طراحی شده به طوری که کوچکترين چند ضلعی در بدن او مشاهده نخواهيد کرد . دموهای بازی از جنس خود بازی هستند درست مانند متال گير اما اشک شما را در خواهد آورد وقتی به مشاهده آنها بنشينيد.در مورد موزيک بازی ، اکثر قسمت های بازی در سکوت کامل انجام ميشود و شما به جز حرکت پاهای ليون يا اهالی دهکده صدای ديگری نميشنويد ، اما يکدفعه صداهايی به گوش ميرسد که قلب شما را از جاي در مي آورد. فرض کنيد در يک دهکده قديمی داريد راه ميريد هيچ صدايی به جز صدای پای خود و وزش باد نميشنويد ، در يك آن صدايی ناهنجار شنيده ميشود ، شما چه احساسی خواهيد داشت؟ پس اگر ناراحتی قلبی داريد به فکر انجام اين بازی نباشيد چون کپکام اعلام كرده است شما با ترسناک ترين اويل تاريخ مواجه خواهيد بود.اما همين موزيک بازی در صحنه هايی که تعقيب و گريز وجود دارد به صورت ريتم تند در آمده و هيجان و دلهره خاصی به بازيکن ميبخشد. از نظر صدای بازی نکته جالب اين است که مردم دهکده به زبان اسپانيايی صحبت ميکنند مثلاً در جايی صدايی به گوش ميرسد به اين مضمون: "ته وا ماتر" يعنی من تو را خواهم کشت ، در واقع بازی کردن رزيدن اويل 4 به نوعي همانند رفتن به کلاس زبان اسپانيايی است. به هر حال اينها تمام مواردی بود که تاکنون از اويل 4 فاش شده است ، اين بازی در ژانويه 2005 برای کنسول گيم کيوب و آواخر همان سال برای پلی استيشن 2 به بازار عرضه ميشود و خانه ها را به اسارت خود در مي آورد. اويل 4 از همه نظر يک بازی کامل است و ايرادی بر آن جايز نيست. از امروز به انتظار اين بازی بزرگ خواهيم نشست ...

منبع:http://www.iritn.com

نقد بازی time shift

نام: Time Shift
ناشر: Sierra Interactive
سازنده: Saber Interactive
پلتفورم: PC
سبک: اكشن
درجه سنی: 17 سال به بالا
تاریخ انتشار: 1386 TinyPic image
سطح بازی: متوسط
زمان یادگیری: نیم ساعت
نویسنده: سرای بازی

داستان بازي در سال 2007 اتفاق مي افتد.قهرمان ما ،مايکل سويفت Michael Swift يک خلبان ازمايشي ارتش امريکاست که مامور مي شود يک لباس مخصوص را ازمايش کند.اين لباس مخصوص بدون اينکه تاثيري روي فرد بگذارد زمان محيط اطراف را تغيير مي دهد. سويفت به موفقيت تمام به سال 1911 سفر مي کند ولي پس از بازگشت متوجه مي شود سفر او در زمان تاثيرات بسياري را به دنبال داشته.تاريخ تغيير پيدا کرده و دولت ايالات متحده اکنون به دست شخصي فاشيست و ديکتاتور به نام Krone افتاده است.و سويفت اکنون تنها اميد بشريت است. اين لباس داراي انرژِي است که براي کنترل زمان مصرف ميشه البته بعد از مدت کوتاهي دوباره شارژ شده و ميتونيد ازش استفاده کنيد. شما سه تاثير ميتونيد روي زمان بذاريد : 1- کند کردن زمان :در اين حالت انرژي کمتري رو لباس شما مصرف ميکنه و جاهاي زيادي به دردتون ميخوره .وقتي از اين تکنيک استفاده کنيد صفحه بازي يکم تار ميشه. 2- متوقف کردن زمان که خيلي جالبه و مثلا ميتوانيد زمان رو نگه داشته و از آتش بگذريد. حتما اين سوال پيش مياد چه ربطي داره بازم ميسوزيم ولي نه وقتي زمان متوقف بشه ماده هم که تحت تاثير زمان هست متوقف ميشه و اثرش رو از دست ميده و به شما آسيبي نميرسه . 3- سومي هم بازگشت يا به عقب برگردوندن زمان. شما با اين کار ميتوانيد همه مواد و اجسام محيط رو به زمان عقب برگردونيد و مثلا جريان آب يا باد رو برعکس کنيد، اتفاقات چند دقيقه پيش رو به دوباره ببينيد و در اونها تغييراتي ايجاد کنيد و يا مثلا طبق گفته سازنده ها ميتونيد به يک سکو رو که بالاي شماست تخريب کنيد موقع افتادن اون سکو زمان رو متوقف کرده روي سکو بريد و دوباره به عقب برگردونيد اينجوري و اينجوري ميتونيد مثلا به بالاي ساختماني که ازدسترس شما خارجه برويد !! .در اين حالت تصوير به رنگ زرد مانند قديمي در مياد.     

 

 

منبع:http://www.persiangame.blogfa.com